از این سرگذشت عجیب پندهاى بزرگى مى توان گرفت :
الف : تـخلف حتى به صورت یک ترک اولى از یک پیامبر بزرگ در پیشگاه خداوند مهم است و کیفر دارد.
البـتـه چـون مـقـام پـیـامـبـران بـسـیـار والا اسـت یـک غـفـلت کـوچـک در مـورد آنـهـا گـاه مـعـادل یـک گـنـاه کـبـیـره اى کـه از دیـگـران سـر بـزنـد مـى بـاشـد بـه هـمـیـن دلیـل دیـدیـم کـه در این داستان خداوند او را بنده فرارى نامید، و در روایات آمده بود که سرنشینان کشتى گفتند: یک فرد عاصى در میان ما است ! و سرانجام خداوند او را در زندان وحـشـتناکى گرفتار کرد، و بعد از توبه و بازگشت به سوى خدا از آن زندان با تنى آزرده و بیمار آزاد شد.تـا هـمـگان بدانند تخلف از هیچکس پذیرفته نیست ، عظمت مقام پیامبران و اولیاى خدا نیز بـه آن اسـت کـه بـنـده مـطـیـع فـرمان او هستند و گر نه کسى با خدا رابطه خویشاوندى نـدارد، البـتـه ایـن نـشـانـه عـظـمـت مـقـام این پیامبر بزرگ است که خداوند درباره او چنین سختگیرى مى کند.ب : در همین داستان (در آن قسمتى که در سوره انبیاء آیه 87 آمده است ) راه نجات مؤ منان را از غـم و انـدوه و گرفتارى و مشکلات همان راهى معرفى مى کند که یونس (علیه السلام ) پـیـمـود، و آن اعتراف به خطا در پیشگاه حق ، و تسبیح و تنزیه و توبه و بازگشت به سوى او است .ج : ایـن مـاجـرا نشان مى دهد که چگونه یک قوم گنهکار و مستحق عذاب مى توانند در آخرین لحـظـات مسیر تاریخ خود را عوض کنند، و به آغوش پر مهر و رحمت الهى باز گردند و نـجـات یـابـنـد، مـشـروط بـر ایـنکه پیش از آنکه فرصت از دست رود متوجه شوند و اگر بتوانند عالمى را به رهبرى خود بر گزینند.د: ایـن مـاجـرا نـشـان مـى دهـد که ایمان به خدا و توبه از گناه علاوه بر آثار و برکات مـعـنـوى مواهب ظاهرى دنیا را نیز متوجه انسان مى سازد، عمران و آبادى مى آفریند، و مایه طـول عـمـر و بـهـره گـیـرى از مـواهب حیات مى شود، نظیر این معنى در داستان نوح (علیه السلام ) نیز آمده است که شرح آن را به خواست خدا در تفسیر سوره نوح خواهیم خواند.هــ: قـدرت خـداونـد آنـقـدر وسـیـع و گـسـتـرده اسـت کـه چـیـزى در بـرابـر آن مـشـکـل نـیـسـت ، تـا آن حد که مى تواند انسانى را در دهان و شکم جانور عظیم و وحشتناکى سـالم نـگهدارد، و سالم بیرون فرستد. اینها نشان مى دهد که همه اسباب این عالم ابزار اراده او هستند و همه سر بر فرمان او دارند.در ایـنـجا سؤ الى مطرح مى شود و آن اینکه : در بیان سرگذشتهاى اقوام دیگر در آیات قـرآن آمـده اسـت کـه بـه هـنـگـام نـزول عـذاب (عـذاب اسـتـیصال که براى نابودى اقوام سرکش نازل مى شده ) توبه و انابه بى اثر بوده است ، چگونه این مساءله در مورد قوم یونس استثنا پذیرفت ؟در برابر این سؤ ال دو پاسخ مى توان گفت :
نخـسـت ایـنـکـه عـذاب هـنـوز نـازل نـشـده بـود تـنـهـا عـلائم مـخـتـصـرى کـه از قـبـیل هشدارها است به چشم مى خورد که آنها به موقع از این هشدارها استفاده کردند و پیش از نزول عذاب توبه نمودند و ایمان آوردند.دیـگـر ایـنـکـه ایـن عـذاب عـذاب اسـتـیـصـال نـبـوده ، و از قـبـیـل گـوشـمـالیـهائى بوده که قبل از نزول عذاب بنیان کن به اقوام مختلف مى داده تا قـبـل از فـوت فـرصـت بـیدار شوند و راه تقوا پیش گیرند، مانند مجازاتهاى مختلف قوم فرعون قبل از غرقاب .
منبع:
کتاب تفسیر نمونه جلد 19
نظرات شما: نظر
ماجراى یونس(ع)
یـونـس فرزند متى که لقب او ذوالنون (صاحب ماهى ) است و این لقب به خاطر آن است که سـرگـذشـت او بـا داستان ماهى چنانکه گفتیم گره خورده شده است ، از پیامبران معروفى است که ظاهرا بعد از موسى و هارون قدم به عرصه وجود گذاشت .
بعضى او را از اولاد هود و ماءموریت او را هدایت باقیمانده قوم ثمود دانسته اند.سرزمین ظهور او منطقه اى از عراق بنام نینوا بود.بعضى ظهور او را در حدود 825 سال قـبـل از مـیـلاد حـضـرت مسیح (علیه السلام ) نوشته اند، و هم اکنون در نزدیکى کوفه در کنار شط قبر معروفى است بنام یونس .در بـعـضـى از کـتـب آمـده او پـیـغمبرى از بنى اسرائیل بود که بعد از سلیمان به سوى اهل نینوا مبعوث شد.در کـتـاب یـونـاه از کتب عهد عتیق (تورات ) بحثهاى مشروحى درباره یونس تحت نام یوناه ابن متى آمده است .طـبـق ایـن نـقـل او مـاءموریت داشت که به شهر بزرگ نینوا رود، و در برابر شرارت مردم قیام کند سپس حوادث دیگرى ذکر مى کند که شباهت زیادى دارد با آنچه در قرآن آمده است ، بـا ایـن تفاوت که طبق روایات اسلامى یونس به دعوت قوم خود برخاست و وظیفه خود را در ایـن زمـیـنه انجام داد، و بعد از آنکه قوم دعوت او را رد کردند به آنها نفرین کرد، و از مـیـان آنها خارج شد و ماجراى کشتى و ماهى براى او پیش آمد، ولى تورات عبارت زننده اى دارد و تـصـریح مى کند که او قبل از انجام ماءموریت مى خواست استعفا کند! لذا برخاست و فرار کرد و ماجراى کشتى و ماهى پیش آمد.و عـجـبـتـر ایـنکه تورات مى گوید هنگامى که خداوند عذاب را از قوم او به خاطر توبه آنها برداشت یونس ، بسیار ناراحت شد و خشمش افروخته شد!.از فـصـول تـورات اسـتـفـاده مـى شـود کـه یونس دو بار ماءموریت پیدا کرد، در ماءموریت اول خوددارى نمود و به آن سرنوشت دردناک مبتلا شد، بار دوم به او ماءموریت داده شد که بـه هـمان شهر نینوا برود مردم نینوا بیدار شدند، به خدا ایمان آوردند، و به توبه از گناهان خود پرداختند، و مشمول عفو الهى شدند و این همان عفوى بود که یونس را خوش آمد نبود!از مـقایسه آنچه در قرآن و روایات اسلامى آمده با آنچه در تورات کنونى آمده است روشن مـى شود که تا چه حد تورات تحریف یافته مقام این پیامبر بزرگ را پائین آورده است ، گـاه نـسـبـت عـدم قـبـول مـاءمـوریـت رسـالت را بـه او مـى دهـد و گـاه خـشـمـنـاک شـدن از شـمـول عفو و رحمت پروردگار نسبت به یک قوم توبه کار، و اینها است که نشان مى دهد تـورات کـنـونـى بـه هـیـچ وجـه کـتـاب قـابـل اعـتـمـادى نـیـسـت . بـه هـر حال او از پیامبران بزرگى است که قرآن از او به عظمت یاد کرده است .چگونه یونس در شکم ماهى زنده ماند؟
گفتیم دلیل روشنى در دست نیست که یونس چه مدتى در شکم ماهى ماند؟ چند ساعت ، یا چند روز، و یـا چـنـد هـفـتـه ، در بـعـضـى از روایـات نـه ساعت ، و بعضى سه روز، و بعضى بـیـشـتـر، و حـتـى تـا چـهـل روز گـفـتـه انـد، ولى مـدرک مـسـلمـى بـر هـیـچـیـک از ایـن اقـوال وجـود نـدارد، تـنـهـا در تفسیر على بن ابراهیم در حدیثى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) توقف یونس در شکم ماهى ساعت ذکر شده است .بعضى از مفسران اهل سنت مدت آن را یک ساعت هم ذکر کرده اند.ولى هـر چـه باشد بدون شک این توقف یک امر عادى نیست ، انسان نمى تواند بیش از چند دقـیـقـه در مـحـیطى که هوا وجود ندارد زنده بماند، و اگر مى بینیم جنین در شکم مادر ماهها زنـده مـى ماند به خاطر این است که هنوز دستگاه تنفس او به کار نیفتاده و اکسیژن لازم را تنها از طریق خون مادر دریافت مى کند.بنابراین ماجراى یونس بدون شک یک اعجاز است ، و این نخستین اعجازى نیست که در قرآن بـا آن روبـرو مـى شـویـم ، هـمـان خـدائى کـه ابـراهـیـم (عـلیـه السـلام ) را در دل آتش سالم نگهداشت ، و موسى و بنى اسرائیل را با ایجاد جاده هاى خشک در وسط دریا از غـرقـاب نـجـات داد، و نـوح (عـلیـه السـلام ) را به وسیله کشتى ساده اى از آن طوفان عـظـیـم و گـسترده رهائى بخشید، و سالم به زمین فرود آورد، همان خداوند قدرت دارد که بنده اى از بندگان خاصش را مدتى در شکم ماهى عظیمى سالم نگهدارد.البته وجود چنین ماهیهاى بزرگ در گذشته و امروز مطلب عجیبى نیست ، هم اکنون ، ماهیهاى عـظـیـمـى بـه نـام بـالن مـوجـود اسـت کـه بـیـش از 30 مـتـر طول دارد و بزرگترین حیوان روى زمین است و جگر او بالغ بر یک تن مى شود!درسهائى بزرگ در داستان یونس !مـى دانـیـم طـرح ایـن سـرگـذشـتها در قرآن مجید همه براى هدفهاى تربیتى است چرا که قرآن کتاب داستان نیست کتاب انسانسازى و تربیت است .ادامه دارد.
نظرات شما: نظر
وظایف اجتماعی شیعه در دوران غیبت
عصر غیبت عصر انتظار فرج و آمادگی برای ظهور امام زمان علیه السلام است. دورانی است که شیعیان باید علاوه بر حفظ خویش، مقدمات ظهور را آماده نموده و از خود نیرویی قوی برای یاری آن حضرت بسازند. اما سئوالی که مطرح می گردد این است که در دورانی که امام علیه السلام در پس پرده غیبت به سر می برند وظیفه شیعیان چیست و چگونه باید باشند. در بعد مسائل اجتماعی و روابط مردم با یکدیگر و ساخت جامعه آرمانی برای رسیدن به ملاک و معیارهای ظهور امام زمان علیه السلام، بهترین راه نگاه به احادیث و اشارات معصومین و امام زمان علیهم السلام است که در این وبلاگ به بعضی از آنها اشاره میکنم.
1- کمک به فقرا:
امام محمدباقر علیه السلام می فرمایند: کسانی که در میان شما قوی هستند به اشخاص ضعیف کمک کنند و آنها را تقویت کنند و کسانی که ثروتمندند به فقرا احسان و بخشش کنند، اسرار ما را پراکنده و فاش نکنید... و بدانید که منتظران این امر، پاداش روزه دار شب زنده دار را خواهند داشت. «الکافی- ج2- ص222»
فرهنگ خدمت رسانی به دیگران از فرهنگ هایی است که قرآن کریم بر آن تأکید بسیاری نموده است. معرفی رابطه اجتماعی باتاکید بر انفاق، زکات، صدقه و... برای تولید و ساخت روحیه انفاق و بخشش و خدمت رسانی به دیگران است. و این در زندگی اهل بیت علیهم السلام جایگاه بسیارویژه و مهمی دارد، که مهمترین نمونه آن کمک های شبانه ائمه علیهم السلام به فقرا و مساکین است. تقویت ضعیفان در جامعه و تأمین فقرا توسط خود مردم و شبکه مردمی از دیگر عوامل مهم در جامعه سازی ظهور خواهد بود.
2- گمنامی: امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه بر روی منبر فرمودند: بدانید در آینده فتنه تاریک کور پوشیده ای پیش آید که فقط اشخاص ناشناس و گمنام از آن نجات پیدا کنند. گفته شد: ای امیرمؤمنان اشخاص گمنام چه کسانی هستند؛ فرمود: کسانیکه مردم را می شناسند ولی مردم آنها را نمی شناسند. «غیبه نعمانی- ص141»
اگر شهرت، هدف و آرزوی دیرینه انسان شود تمام تلاشها و کوششهای او به سوی خاصی جهت دهی می شود و آن اینکه در دهان مردم بیفتد و از او تمجید کنند. آفاتی در شهرت وجود دارد، از جمله اینکه انسان را بر این می دارد که برای ستایش و تمجید مردم، در راه رضای خلق گام بردارد و این اهرم بسیار بزرگی در انحراف از مسیر حق و خدا خواهد بود.
امروزه یکی از مشکلات عمده کارهای فرهنگی و مذهبی در جامعه ما این است که گمنامی یک اصل نیست. برعکس، ارائه گزارشهای قطور و آمارهای کذایی از اهداف مسئولین فرهنگی و مذهبی است و این باعث شده که در تربیت نسل جوان فقط کارها و تلاش هایی صورت پذیرد که وجهه شهرتی و تبلیغاتی داشته باشد. در حقیقت ما بنده تبلیغات شده ایم نه بنده خدا.
3- ورع، خوش خو، خوش رفتار:
امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکس دوست دارد و خشنود می شود که از اصحاب و یاران امام قائم صلوات الله علیه باشد باید انتظار بکشد و در حال انتظار ورع پیشه کند و خوش خو و خوش رفتار باشد. «بحارالانوار-ج25-ص140»
الف- ورع
ورع گامی بالاتر از تقوا است. تقوی در این است که انسان محرمات الهی را ترک نموده و واجبات را انجام دهد، ولی ورع در این است که انسان از کارهای شبهه ناک هم دوری کند. مکروهات را ترک و مستحبات را انجام دهد. این مطلب اشاره به این دارد که یاران امام زمان علیه السلام باید فوق العاده باشند. مقامی بالاتر از متقین داشته باشند. علاوه بر عمل به وظیفه اصلی خویش گامی فراتر گذاشته، اهل ایثار و فداکاری باشند.
اگر انسان تقوای الهی را پیشه کند، عنایات و الطاف الهی شامل او شده، خداوند علم و برکاتش را بر او نازل می کند، از جایی که گمان نمی برد به او روزی خواهد داد و... ولی اگر ورع پیشه کند قطعا الطاف بیشتری نصیب او خواهد شد. علاوه بر این کسی که در حال خدمت است اگر با ورع باشد ثمره و نتیجه و بازدهی کارش بسیار بالا خواهد شد.
ب- خوش اخلاقی و خوش رفتاری
اخلاق خوش از ارزشهای والای الهی و انسانی است که در روایات به عنوان معیار ارزش ایمانی فرد معرفی شده است. خداوند در قرآن کریم، پیامبر عظیم الشأن خود را صاحب خلق عظیم معرفی می نماید. انسان خوش برخورد و خوش رفتار از جامعه، بوستانی می سازد که گلهای آن خدمت، گذشت، ایثار، فداکاری و... خواهد بود.
نظرات شما: نظر
توجه ویژه به قرآن
امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به طورى که روزى، هفت بار قرآن مىخواندند!
امام در هر فرصتى که به دست مىآوردند، ولو اندک، قرآن مىخواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مىگذرد - قرآن تلاوت مىکنند ! امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مىخواند .یکى اطرافیان امام مىگوید:
امام در نجف، چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مىخواهم! چه فایدهاى دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم. »
و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مىکرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مىخواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مىکردند .علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مىدادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود، قرائت شود .
نظرات شما: نظر
صله رحـم
صـله در لغـت بـه مـعـنـاى احـسـان و دوسـتـى آمـده اسـت و مـراد از رحـم خویشاوندان و بستگان مى بـاشـد.در اصـطـلاح ، صـله رحـم مـحـبـت و سـلوک داشـتن باخویشان و اقربا است .
در شـرع مـقـدّس اسـلام و آیـات و روایات ، معناى خاصى براى رحم ذکر نشده است . از اینجا مى فـهـمـیـم کـه ایـن کـلمـه نـیـز مـانـنـد سـایـر کـلمـات ، حـمـل بـر مـعـنـاى عـرفـى متداول مى شود.
شاید رحم به معناى خویشاوندانى باشند که از طرف پدر و مادر و نیز فرزندان به یکدیگر وابسته باشند، هر چند که این وابستگى به چند واسطه باشد.
عروة بن یزید از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیه (وَالَّذینَ یَصِلُونَ ما اَمَرَاللّهُ بِهِ اَنْ یُوصَلَ.). پرسید. آن حضرت پاسخ داد:
مراد از کسانى که خداوند پیوستن به آنان را فرمان داده ، خویشاوندان توست .بـنـابـرایـن ، صـله رحـم ، پـیوند با تمام خویشان مى باشد، خواه محرم باشد و خواه نامحرم ، بدیهى است که خویشاوند هر قدر به انسان نزدیکتر باشد. وظیفه او در حفظ پیوند، شدیدتر و لازمتر است .
صـله رحـم آثـار و فـواید ارزنده اى براى انسان دارد که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى کنیم :
الف ـ طـول عـمـر: یـکـى از مـهـمـتـریـن آثـار صله رحم ، طولانى شدن عمر است . امام رضا علیه السلام در این باره فرمود:
(یـَکـُونُ الرَّجـُلُ یـَصـِلُ رَحـِمَهُ فَیَکُونُ قَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ فَیُصَیِّرُهَا اللّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ)
چـه بـسـا مـردى کـه تـنـهـا سـه سـال از عـمـرش باقى مانده است ، اما خدا به خاطر صله رحم ، باقیمانده عمرش را به سى سال مى رساند و خدا آنچه را مى خواهد، انجام مى دهد.
شـخـصـى بـه نـام مـَیـسـِر از امـام بـاقـر یـا امـام صـادق عـلیـهـمـاالسـلام نقل کرده که آن حضرت فرمود:
اى مـَیـسـر گـمـان مـى کـنـم بـه خـویـشـان خـود نـیکى مى کنى ؟ گفتم : آرى فدایت شوم ! من در نـوجـوانـى در بـازار کـار مـى کـردم و دو درهم مزد مى گرفتم ، یک درهم آن را به عمّه ام و درهم دیـگـر را بـه خـاله ام مى دادم . آن گاه امام فرمود: به خدا سوگند تا کنون دو بار مرگت فرا رسیده ، ولى به خاطر صله رحم به تاءخیر افتاده است .
ب ـ فراوانى روزى : حضرت سجاد علیه السلام فرمود:
(مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَمُدُّ اللّهُ فى عُمْرِهِ وَ اَنْ یَبْسُطَ لَهُ فى رِزْقِهِ فَلْیَصِلَ رَحِمَهُ...)
هر کس دوست دارد، خدا عمرش را طولانى و روزى اش را افزایش دهد، باید صله رحم کند.
ج ـ حسن خلق : امام صادق علیه السلام فرمود:
(صِلَةُ الاَْرْحامِ تُحْسِنُ الْخُلْقَ...)رسیدگى به خویشان ، اخلاق را نیکو مى کند.
د ـ پاکى اعمال و دفع بلا: امام باقر علیه السلام فرمود:
(صِلَةُ الاَْرْحامِ تُزَکِّى الاَْعْمالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى ...)رسیدگى به خویشان ، اعمال را پاک مى کند و بلا را دور مى سازد.
ه ـ آسانى حساب : امام صادق علیه السلام فرمود:
(صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ...وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ)
رسیدگى به خویشان حساب روز قیامت را آسان کرده و از مرگ بد جلوگیرى مى کند.
و ـ آبادى شهرها: امام صادق علیه السلام فرمود:
(صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجَوارِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ)
صله رحم و خوشرفتارى با همسایه شهرها را آباد مى کند.
نکوهش قطع رحم
قـطـع رحـم و تـرک رسیدگى به خویشان و بستگان در اسلام سخت مورد نکوهش قرار گرفته اسـت . خـداوند تعالى کسانى را که از خویشاوندان خود بریده ، با آنان قطع رابطه مى کنند، در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرین قرار داده است . از جمله در آیه اى مى فرماید:
(فـَهـَلْ عـَسَیْتُمْ اِنْ تَوَلَّیْتُمْ اَنْ تُفْسِدُوا فِى الاَْرْضِ وَ تُقَطِّعُوا اَرْحامَکُمَْ اوُلئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ)
اگـر از فـرمـان خـدا رویـگـردان شوید، آیا جز این انتظار مى رود که در زمین فساد کنید و قطع رحم نمایید؟ آنها کسانى هستند که خداوند آنان را لعنت کرده است .
امـام صـادق علیه السلام در ضمن بیان خود به نقل از پدرش فرمود: پدرم حضرت سجّاد علیه السلام فرمود:
(...اِیـّاکَ وَ مـُصـاحـَبـَةَ الْقـاطـِعِ لِرَحـِمـِهِ فـَاِنَّهُ وَجـَدْتـُهُ مـَلْعـُونـاً فـِى کـِتـابِ اللّهِ فـى ثَلاثِ مَواضِعَ )معاشرت و دوستى با کسى که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسى را در کتاب خدا (قرآن ) در سه جامورد لعن و نفرین یافته ام .
در جاى دیگر مى فرماید:
(نـَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى تُعَجِّلُ الْفَناءَ وَ تُقَرِّبُ الاْ جالَ وَ تُخَلِّى الدِّیارَ وَ هِىَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَ الْعُقُوقُ وَ تَرْکُ البِرِّ)
بـه خـدا پـناه مى بریم از گناهانى که مایه تسریع نابودى است ، مرگها را نزدیک ساخته . خانه ها را بى خانمان مى سازد و آن گناهان قطع رحم ، آزردن پدر و مادر و ترک احسان و نیکى (به آنان ) است .
نظرات شما: نظر