سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند آن را دوایی قرار داد که با آن دردی و نوری که با آن ظلمتی نیست [امام علی علیه السلام ـ در توصیف قرآن ـ]
 

 

 

حدیث معراج

بسمه رب شهداء

یاد  امام وشهداء هشت سال دفاع مقدس را  گرامی می داریم وامیدواریم خدای متعال ما را

مدیون خون شهداء نگرداند وما را پاسدار خونی که ریخته شد بگرداند.                  

این روز را به امام خامنه ای (مدظلله العالی) وتمام غیور مردان ایران زمین وخانواده معظم  

شهداء تبریک وتهنیت عرض می کنیم.

یاد امام وشهداء پاینده باد

 

http://www.1.forooshandeh.net/upload_pic/1269446802.jpg





  • کلمات کلیدی :

  • ::: یکشنبه 92/6/31 ::: ساعت 10:16 صبح :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر

     آیه شماره 10  از سوره مبارکه عنکبوت

    وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ

    أَوَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ

    و برخى از مردم (به زبان) می ‏گویند: به خداوند ایمان آورده‏ ایم، پس هرگاه در راه خدا آزار ببینند، اذیّت و آزار مردم

    را به عنوان عذاب خداوند قرار مى ‏دهند، و اگر از جانب پروردگارت یارى و پیروزى رسد، با تأکید مى‏ گویند: ما با شما

    بودیم. آیا (نمى ‏دانند که هیچ کس از) خدا به آنچه در دلهاى جهانیان مى‏ گذرد، آگاه ‏تر نیست؟

    اظهار ایمان برخى از مردم، زبانى است، نه قلبى. «و مِن الناس مَن یقول آمنّا»

    گاهى ایمان، اذیّت و آزار مردم را بدنبال دارد که باید تحمّل کرد. «آمنّا - اوذى فى اللَّه»

    مؤمن، مقاوم است. «ولنصبرنّ على ما اذیتمونا»ولى منافق، ناپایدار است. «فاذا اوذى ... جعل...»

    ایمان واقعى در هنگام سختى‏ ها روشن مى ‏شود. «فاذا اوذى فى اللَّه» حضرت على ‏علیه السلام مى‏ فرماید: «فى تقلّب

    الاحوال علم جواهر الرّجال» در فراز و نشیب‏ ها و حالات گوناگون، جوهره‏ ى انسان آشکار مى ‏شود.

    منافق، فرصت‏ طلب است و به هنگام پیروزى خود را مؤمن مى‏ داند، و در گرفتن مزایا، اصرار مى ‏ورزد. «لیقولنّ انّا کنّا معکم»

    تظاهر و نهان‏ کارى سودى ندارد، خداوند از درون همه آگاه است. «أولیس اللَّه باعلم بما فى صدور العالمین»





  • کلمات کلیدی : ایمان، منافق، مومن، آزار

  • ::: یکشنبه 92/6/31 ::: ساعت 9:51 صبح :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر

    سوالات ابن کوا  
    ابن کوا عرض کرد: یا امیرالمومنین ! مرا خبر ده از بیناى در شب و روز و بیناى در روز و بیناى در شب ؟
    امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از چیزى بپرس که تو را به کار آید. و رها کن آنچه را که به دردت نمى خورد. و آنگاه به وى فرمود: بیناى در شب و روز کسى است که به پیامبران گذشته ایمان داشته و پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله را درک نموده و به او نیز ایمان آورده است . و بیناى در روز، کسى است که به پیامبران سابق ایمان نداشته ، و پیامبر خاتم را ادراک کرده و به او ایمان آورده است ؛ و بیناى در شب کسى است که به پیامبران سابق ایمان داشته و پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله را درک نموده و به او ایمان نیاورده است .
     سوالات یهودى  
    مردى یهودى از حضرت امیر علیه السلام پرسید؛ مرا آگاه کن از چیزى که براى خدا نیست و چیزى که نزد خدا نیست ، و چیزى که خدا نمى داند.
    آن حضرت علیه السلام به وى فرمود: آنچه را که خدا نمى داند گفتار شما یهود است که مى گویید عزیر پسر خداست و خدا براى خود پسرى سراغ ندارد.
    و اما آنچه را که براى خدا نیست شریک است و آنچه که نزد خدا نیست ستم بر بندگان است .
    یهودى گفت : گواهى مى دهم که خدا یکتا و یگانه است ، و محمد فرستاده اوست .
     سوالات راس الجالوت  
    راس الجالوت از ابوبکر سوالاتى نمود، ابوبکر پاسخش ‍ را ندانست . او سوالاتش را از حضرت امیر علیه السلام پرسش نموده گفت : اصل و اساس تمام موجودات چیست ؟
    فرمود: آب است ؛ زیرا خداوند مى فرماید: وجعلنا من الماء کل شى ء حى ؛ و قرار دادیم از آب هر موجود زنده را.
    کدام دو جماد بودند که سخن گفتند؟ ادامه مطلب...




    ::: شنبه 92/6/30 ::: ساعت 10:55 صبح :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر

    س 1860: آیا جایز است ورثه، وصى را وادار به پرداخت مبلغ معیّنى براى قضاى نماز و روزه از طرف میّت نمایند؟ و وصىّ در این مورد چه تکلیفى دارد؟
    ج: عمل به وصایاى میّت جزء مسئولیت‏هاى وصى و بر عهده اوست و باید براساس مصلحتى که تشخیص مى‏دهد به آن عمل کند و ورثه حق دخالت در آن را ندارند.

    س 1861: سند وصیّت هنگام شهادت موصى در بمباران مخازن نفتى همراه او بوده و در نتیجه در آن حادثه سوخته و یا مفقود شده و کسى هم از مضمون آن آگاه نیست و در حال حاضر وصى نمى‏داند که آیا فقط او به تنهایى وصىّ است یا آنکه وصىّ دیگرى نیز وجود دارد، وظیفه او چیست؟
    ج: بعد از ثبوت اصل وصیّت، بر وصى واجب است در مواردى که یقین به حصول تغییر و تبدیل در آنها ندارد، به وصیّت عمل نمایدو بر این احتمال که ممکن است وصى دیگرى نیز باشد اعتنا نکند.

    س 1862: آیا جایز است موصى فردى غیر از ورثه‏اش را به عنوان وصى خود برگزیند؟ و آیا کسى حق دارد با این کار او مخالفت نماید؟
    ج: انتخاب و تعیین وصى از بین کسانى که موصى، آنان را شایسته این کار مى‏داند، منوط به نظر خود او است و اشکال ندارد که فردى غیر از ورثه را به عنوان وصى خود تعین کند و ورثه حق اعتراض به او را ندارند.

    س 1863: آیا جایز است بعضى از ورثه بدون مشورت با دیگران و یا جلب موافقت وصى، از اموال میّت تحت عنوان ضیافت براى او انفاق کنند؟
    ج: اگرقصد آنان از این کار، عمل به وصیّت است، انجام آن بر عهده وصى میّت است و آنان حق ندارند بدون موافقت وصى، خودسرانه اقدام به این کار کنند و اگر قصد دارند که از ترکه میّت به حساب ارث ورثه انفاق کنند، انجام آن منوط به اذن سایر ورثه است و اگر آنان راضى نباشند، نسبت به سهم ورثه دیگر این کار حکم غصب را دارد.

    س 1864: موصى در وصیّتنامه اش ذکرکرده است که فلانى وصى اول و زید وصى دوم او و عمرو وصىّ سوّم اوست، آیا هر سه نفر با هم وصىّ او هستند یا آنکه فقط نفر اول وصى اوست؟
    ج: این موضوع تابع قصد و نظر موصى است و تا از شواهد و قرائن بدست نیاید که مقصود او وصایت آن سه نفر به نحو اجتماعى است و یا وصایت آنان به نحو ترتیبى و تعاقبى است، باید توافق کنند که در عمل به وصیّت به نحو اجتماعى عمل نمایند.

    س 1865: اگر موصى سه نفر را به نحو اجتماعى وصى خود قرار دهد، ولى آنان در مورد روش عمل به وصیّت، به توافق نرسند، نزاع بین آنان چگونه باید از بین برود؟
    ج: در موارد تعدّد وصىّ، در صورتى که راجع به چگونگى عمل به وصیّت اختلاف بروز کند، واجب است به حاکم شرع مراجعه نمایند.

    س 1866: با توجه به اینکه من پسر بزرگ پدرم هستم و شرعا باید قضاى نماز و روزه‏هاى او را بجا بیاورم، در موردى که قضاى نماز و روزه چند سال بر عهده پدرم باشد، ولى وصیّت کرده باشد که فقط قضاى نماز و روزه یک سال براى او بجا آورده شود، تکلیف من چیست؟
    ج: اگر میّت وصیّت کرده باشد که قضاى نماز و روزه‏هاى او از ثلث ترکه بجا آورده شود، جایز است از ثلث ترکه، شخصى را براى انجام آن اجیر نمایید و اگر نماز و روزه‏اى که بر ذمّه اوست بیشتر از مقدارى باشد که وصیّت کرده است، بر شما واجب است که آنها را براى او قضا کنید، هر چند با اجیر کردن شخصى از مال خودتان براى انجام آن باشد.






    ::: شنبه 92/6/30 ::: ساعت 10:36 صبح :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر

    س 1873: فردى همه اموال خود را به نام پسر خود نموده است به این شرط که بعد از وفات پدر، مقدار معیّنى پول نقد به هر یک از خواهرانش به جاى سهم آنان از ارث بپردازد، ولى یکى از خواهران او هنگام فوت پدر حضور نداشت و در نتیجه نتوانست در آن زمان حق خود را بگیرد و هنگامى که به آن شهر مراجعت نمود، حق خود را از برادرش مطالبه کرد. ولى برادرش در آن زمان چیزى به او نپرداخت و در حال حاضر که چندین سال از آن مى‏گذرد و قدرت خرید مبلغ مورد وصیّت بسیار کاهش پیدا کرده، اعلام نموده که حاضر است آن مبلغ را به او بپردازد، ولى خواهر او آن پول را با همان قدرت خریدش در آن زمان، مطالبه مى‏کند و برادر او از پرداخت آن خوددارى مى ‏کند و خواهرش را متّهم به مطالبه ربا مى‏ نماید. این مسئله چه حکمى دارد؟
    ج: اگر اصل تحویل ترکه به فرزند مذکر و وصیّت به پرداخت مبالغى پول به فرزندان مونث بر وجه صحیح شرعى محقّق شده باشد، هر یک از خواهران فقط استحقاق دریافت مبلغ مورد وصیّت را دارند، ولى در صورتى که قدرت خرید هنگام پرداخت، از قدرت خرید در وقت فوت موصى کمتر شده باشد، احوط این است که دو طرف در مورد مقدار تفاوت با هم مصالحه کنند و این در حکم ربا نیست.

    س 1874: پدر و مادرم در زمان حیاتشان و در حضور سایر فرزندان یک قطعه زمین کشاورزى را به عنوان ثلث اموالشان اختصاص دادند تا بعد از وفات براى پرداخت هزینه‏ هاى کفن و دفن و روزه و نماز و غیره، مورد استفاده قرار گیرد و راجع به آن به من که تنها پسرشان هستم وصیّت کردند و با توجه به اینکه آنان بعد از وفات، پول نقدى نداشتند، هزینه همه آن امور را از پول خودم پرداخت کردم، آیا اکنون جایز است مقدارى را که خرج کرده‏ام از ثلث مذکور بردارم؟
    ج: اگر آنچه را که براى میّت خرج کرده‏اید به حساب وصیّت و به قصد برداشتن آن از ثلث پرداخته باشید، جایز است آن را از ثلث اموال میّت بردارید و در غیر این‏صورت جایز نیست.

    س 1875: مردى وصیّت کرده که اگر همسرش بعد از وفات او ازدواج نکرد، ثلث خانه‏اى که در آن سکونت دارد مال او باشد و با توجه به اینکه او بعد از انقضاى عدّه، ازدواج نکرده و نشانه‏اى هم مبنى بر قصد ازدواج او در آینده وجود ندارد، تکلیف وصى و سایر ورثه در مورد اجراى وصیّت موصى چیست؟
    ج: بر آنان واجب است فعلا ملک مورد وصیّت را به زوجه بدهند، ولى این انتقال مشروط به عدم ازدواج است، در نتیجه اگر بعد از آن، ازدواج کند، ورثه حق فسخ و پس گرفتن ملک را دارند.

    س 1876: هنگامى که مى‏ خواستیم ارثیه پدرمان را که او نیز از پدرش به ارث برده بود و بین ما و عمو و مادربزرگ ما مشترک بود و آنان نیز آن اموال را از جدّ ما، به ارث برده بودند، تقسیم کنیم آنان وصیّت‏نامه جدّم مربوط به سى سال قبل را ارائه دادند، که در آن به هر کدام از مادربزرگ و عمویم علاوه بر سهم شان از ترکه، مبلغ معیّنى پول نقد هم وصیّت کرده بود، ولى آن دو این مبلغ را به قیمت فعلى آن تبدیل نموده و در نتیجه چندین برابر مبلغ مورد وصیّت را از اموال مشترک به خود تخصیص دادند، آیا این کار آنان شرعا صحیح است؟
    ج: احتیاط این است که نسبت به تفاوت قدرت خرید پول، با هم مصالحه کنید، و اگر در این زمینه قانونى وجود داشته باشد باید مراعات گردد.

    س 1877: یکى از شهداى عزیز وصیّت کرده که فرشى را که براى خانه‏اش خریده است به حرم ابى عبدالله الحسین «علیه السلام» در کربلاى معلّى‏ هدیه شود و در حال حاضر اگر بخواهیم آن را در خانه نگه داریم تا عمل به وصیّت ممکن شود، خوف این را داریم که فرش تلف شود، آیا جایز است براى جلوگیرى از ضرر و خسارات، از آن در مسجد یا حسینیه محله استفاده کنیم؟
    ج: اگر حفظ فرش تا زمانى که امکان عمل به وصیّت را پیدا کنید، متوقف بر استفاده از آن بطور موقت در مسجد یا حسینیه باشد، اشکال ندارد.

    س 1878: شخصى وصیّت کرده که مقدارى از درآمدهاى بعضى از املاکش به مصرف مسجد و حسینیه و مجالس دینى و امور خیریه و مانند آن برسد، ولى ملک مذکور و املاک دیگر او غصب شده‏اند و گرفتن آن از دست غاصب هزینه‏هایى را در بردارد، آیا جایز است که آن هزینه‏ها از موصى‏ به برداشت شود؟ و آیا مجرّد امکان آزاد کردن ملک از غصب براى صحت وصیّت کافى است؟
    ج: برداشتن هزینه‏ هاى گرفتن املاک از دست غاصب از درآمدهاى ملک مورد وصیّت، به همان مقدار اشکال ندارد و براى صحت وصیّت به ملک، قابلیت آن براى استفاده در مورد وصیّت کافى است هر چند بعد از گرفتن آن از دست غاصب باشد و این کار هم نیازمند صرف مال باشد.

    س 1879: شخصى همه اموال منقول و غیر منقول خود را براى پسرش وصیّت کرده و با این کار شش دختر خود را از ارث محروم نموده است، آیا این وصیّت نافذ است؟ و در صورتى که نافذ نباشد، چگونه آن اموال بین شش دختر و یک پسر تقسیم مى‏ شود؟
    ج: صحhttp://dl.aviny.com/Album/enqelabeslami/poster-agha/kamel2/95.jpgت وصیّت مزبور فى‏الجمله مانعى  ندارد، ولى فقط به مقدار ثلث مجموع ترکه نافذ است و در مقدار زائد بر آن، متوقف بر اجازه جمیع ورثه است، در نتیجه اگر دخترها از اجازه آن خوددارى کردند، هر یک از آنان سهم ‏الارث خود را از 23 ترکه مى‏برند، بنابر این دارایى پدر به بیست و چهار قسمت تقسیم مى‏شود و سهم پسر از آن به عنوان ثلث موصى‏ به 824 و سهم او از 23 باقیمانده 424 مى‏شود و سهم هر یک از دخترها هم 224 است و به عبارت دیگر نصف مجموع ترکه متعلّق به پسر است و نصف دیگر بین آن شش دختر تقسیم مى‏ شود.





  • کلمات کلیدی : وصیت، سهم الارث

  • ::: شنبه 92/6/30 ::: ساعت 10:33 صبح :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر
       1   2      >
    داغ کن - کلوب دات کام