سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترس با نومیدى همراه است ، و آزرم با بى بهرگى همعنان ، و فرصت چون ابر گذران . پس فرصتهاى نیک را غنیمت بشمارید . [نهج البلاغه]
 

 

 

حدیث معراج

ا

دوستان برگزیده خدا در پیکار با نفس

«عِبَادَ اللهِ إِنَّ من أحَبِّ عِبَادِ اللهِ عَبْدا أعَانَهُ اللّهُ عَلَی نَفْسِهِ»؛ بندگان خدا، بی‏تردید از محبوب‏ترین بندگان خدا بنده‏ای است که خدا او را در پیکار با نفس [و تربیت آن ]کمک کند.
حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند: محبوب‏ترین بندگان خدا کسی است که خداوند او را یاری کرده تا بر نفس خود چیره گردد. از این جمله استفاده می‏شود که تنها با یاری و مدد الهی انسان می‏تواند بر نفس خویش چیره گردد. پس در درجه اول انسان باید درصدد مبارزه با نفس خود برآید و چون توان مبارزه با نفس را در خویش نیافت، از خداوند برای این مهم درخواست یاری کند. آن‏گاه خداوند او را یاری می‏کند و او در پرتو عنایات و یاری خداوند بر نفس خویش مسلط می‏گردد. در اینجا سؤالاتی مطرح می‏شود: از جمله اینکه چرا انسان باید با نفس خود مبارزه کند؟ و اینکه چرا خداوند انسان را به گونه‏ای نیافریده که بتواند بر نفس خود چیره گردد؟
پیش از پاسخ به دو سؤال مزبور، باید منظور از «نفس» در آن دو سؤال روشن گردد. آیا منظور از آن، چیزی است که حقیقت و هویت انسانی را تشکیل می‏دهد که به وسیله «من» به آن اشاره می‏کنیم؟ مسلما این معنا نمی‏تواند منظور از نفس در بحث ما باشد و منظور از نفسی که درآموزه‏های دینی و از جمله در آغاز این خطبه مبارزه با آن ضروری قلمداد شده، عوامل، انگیزه‏ها و گرایش‏هایی درونی است که انسان را به سوی گناه و انحطاط سوق می‏دهند و مانع ترقّی معنوی و تقرب به خداوند و نیل به کمالات والای انسانی می‏گردند.

انسان در مواجهه با راه حق و باطل

توضیح آنکه در زندگی دو راه پیش روی انسان است: یکی راه هدایت و تقرّب به خداوند و دیگری راه گم‏راهی و دوری از خداوند و مجموعه عوامل نهفته در درون انسان، محرک انسان و ترسیم‏کننده مقاصد و جهات حرکت انسان هستند و آن مقاصد و جهات در دو جهت کلی حق (یعنی راه خدا) و باطل (یعنی راه شیطان و گم‏راهی از خدا) تعریف می‏گردند. می‏توان حرکت گریزناپذیر انسان در یکی از دو جهت مزبور را بر محور yتطبیق دهیم که در این محور نقطه Oمبدأ حرکت است، و جهت حرکت با محور X تعیین می‏گردد. اگر در این محور جهت حرکت از نقطه Oبه سمت بالا باشد، حرکت مثبت و اگر به سمت پایین باشد حرکت منفی است. پس در هر صورت انسان در حال حرکت است، چون او در جهانی دارای حرکت و جنب‏وجوش به سر می‏برد و همان‏گونه که قوای طبیعی او در حرکت و تغییرند، قوای ارادی و اختیاری او نیز دارای حرکتند و امکان توقف و درجا زدن برای او فراهم نیست. بنابراین، اصل حرکت جبری است و گریزی از آن نیست، اما گزینش جهت حرکت اختیاری است و انسان با اراده و اختیار خود می‏تواند جهت حرکتش را تعیین کند: او می‏تواند به سوی خداوند و حق حرکت کند و یا به سوی شیطان و باطل؛ و در هر حال او پیوسته از نقطه‏ای به نقطه دیگر منتقل می‏گردد. جهت حرکت انسان را نیز عوامل روحی و روانی؛ یعنی امیال، عواطف و گرایش‏ها تعیین می‏کنند. این عوامل گاه با برانگیختن کمبود و نیازی، میل و محبت به چیزی را در ما پدید می‏آورند و باعث حرکت انسان برای تأمین آن نیاز و خواسته می‏گردند. گاهی آن عوامل نفرت از چیزی را در انسان برمی‏انگیزند و باعث دور شدن و اجتناب انسان از آن چیز می‏گردند.
برخی خواسته‏ها، خوشایندها و بدآیندها اختیاری نیستند؛ به عنوان نمونه، انسان بی‏اختیار از غذای لذیذ خوشش می‏آید و از بوی بد تنفر دارد و ممکن نیست که او در شرایط طبیعی از غذای لذید متنفر گردد و از بوی بد خوشش آید. اما تلاش و حرکت انسان برای تأمین خواسته‏ها و رسیدن به چیزی که میل بدان دارد و دوری گزیدن از چیزی که از آن بدش می‏آید اختیاری است. با توجه به اینکه انسان بالطبع از چیزهایی خوشش می‏آید و از چیزهایی نفرت دارد و برای تأمین مطلوب و خواسته خود اقدام می‏کند و از آنچه نمی‏پسندد دوری می‏گزیند و به هر روی، مجموعه حرکت‏ها و رفتارهای انسان در قالب خواسته‏ها، مطلوب‏ها و نفرت‏های او می‏گنجند؛ این سؤال اساسی خود می‏نمایاند که چرا برخی از رفتارهای انسان خوب و برخی ناپسند می‏باشند و چرا انسان با دو راه و مسیر کاملاً متفاوت، یعنی راه حق و اطاعت از خداوند و راه باطل و عصیان خداوند مواجه می‏باشد؟
پاسخ پرسش فوق این است که انسان دارای خواسته‏ها و تمایلات فراوانی است که در نتیجه محدود بودن میدان انتخاب انسان، در مقام عمل با یکدیگر تزاحم پیدا می‏کنند و وقتی انسان برخی از تمایلات و خواسته‏های خود را ترجیح داد و برگزید و برای تأمین آنها اقدام کرد، از سایر تمایلات خویش محروم می‏ماند و فرصت و توانی برای تأمین آنها در وی باقی نمی‏ماند. در نتیجه، او باید با محاسبه دقیق دست به انتخاب درستی بزند که منجر به سعادت او گردد. اگر او در اثر عواملی به دنبال بهترین‏ها و اموری که برای همیشه خوشایند انسان و دارای لذت ماندگار هستند نرفت و فریب تمایلات زودگذر و ظاهر فریبنده و لذت ناپایدار رفتاری را خورد که بدبختی و سقوط او را در پی دارد، به دست خویش فرجام بدی را برای خود رقم زده و از سعادت و خوشبختی ابدی و ماندگار بازمانده است. این تمایلات زودگذر و گم‏راه‏کننده «باطل» و عملی ساختن آنها «عصیان بر خداوند» به حساب می‏آیند و از این‏رو، مشمول نواهی خداوند هستند.
یکی از کارهای ناپسند نگاه حرام است که علی‏رغم لذت موقتی آن، عواقب و فرجام خطرناک و جبران‏ناپذیری در پی دارد. کسی که با تغافل و فریب خویش و برای رسیدن به لذتی آنی به نامحرم نگاه می‏کند، ممکن است همین نگاه‏های حرام در پی هم او را به ورطه خطرناک روابط نامشروع و آلوده ساختن دامن وادارد که فرجام آن اختلافات خانوادگی، نگرانی‏ها و ناراحتی‏های روحی، بیماری‏های آمیزشی نظیر ایدز و بدتر از همه باز ماندن از بندگی خدا و سعادت ابدی است.






::: پنج شنبه 89/8/20 ::: ساعت 7:49 صبح :::   توسط قاسم 
نظرات شما: نظر
داغ کن - کلوب دات کام