شرح کوتاهى درباره ولایت فقیه
ولایت یعنى رهبرى و حکومت ، فقیه یعنى کسى که داراى شرایط استنباط احکام از ادله اسلامى باشد، به علاوه عادل و پرهیزکار نیز باشد.بنابراین ولى فقیه یعنى مرجع تقلیدى که شایستگى نیابت عام امام زمان علیه السلام را دارد، چنین فردى مى تواند به جانشینى از امام زمان علیه السلام زمام امور مردم را بدست گیرد، البته عقل و حتى آیات و روایات هم بیانگر این است که در میان افراد، اعلم موجودین تقدم دارند.
درباره اصل ولایت فقیه دلائل فراوان داریم از جمله در روایت آمده است که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم سه بار فرمود:
((خدایا جانشینان مرا مورد رحمتت قرار ده ، شخصى پرسید جانشینان شما کیانند؟
فرمود: آنانکه پس از من مى آیند، گفتار و سنت (روش و سیره ) مرا نقل مى کنند و پس از من آن را به مردم مى آموزند.))
اسحاق بن یعقوب رحمه اللّه گوید از عثمان بن سعد رحمه اللّه اولین نائب خاص امام زمان علیه السلام خواستم نامه اى به امام عصر(عج ) برساند.و در ضمن نامه پرسیدم در زمان غیبت به چه کسى مراجعه کنیم ؟ امام (عج ) با خط خودشان در پاسخ چنین مرقوم فرمود:(( ...و امام الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواة احادیثنا، فانهم حجتى علیکم و انا حجة اللّه ؛))
... در حوادث به راویان احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم بر شما)).البته دلائل ولایت فقیه بسیار زیاد است در این باره به کتاب شریف ولایت فقیه امام خمینى رحمه اللّه مراجعه کنید.
در احتجاج طبرسى آمده : امام عسکرى علیه السلام در ضمن حدیث ولانى فرمود:
(( فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا لدینه مخالفا لهواه ، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه ، و ذلک لا یکون الا بعض فقهاء الشیعة لا جمیعهم ؛ ))
((هر کدام از فقهاء که نگهدارنده نفس خود از انحرافات و صبر انقلابى دارند و حافظ دین خود و مخالف هوى و هوس خود و مطیع فرمان خدایش باشد، بر عوام است که از وى تقلید کنند و چنین صفاتى را بعضى از فقهاى شیعه دارند، نه همه آنها.))با توجه به واژه ((تقلید)) که به معنى پیروى است ، مى فهمیم که امور مردم در زمان غیبت به فقهاء ربانى سپرده شده و آنها ولایت بر مردم دارند.این حدیث ، شرایط یک فقیه را که مى تواند جانشین امام زمان علیه السلام باشد بیان مى کند.
از آنجا که توضیح این روایت خود کتاب مفصلى مى خواهد بطور خلاصه باید حکومتش بر مردم همانند حکومت امام على علیه السلام باشد، آنجا که برادرش عقیل ، که از گرسنگى رنگ بچه هاى او پریده شده و مطالبه کمک اضافى از بیت المال مى کند، آهن سرخ گداخته در دستش مى گذارد0.و آنجا که با خبر مى شود خلخال یک زن یهودى به دست دشمن از پایش در آمده سخت عصبانى مى شود.و آنجا که مى بیند کارگزارانش به بیت المال تجاوز کرده اند و بنفع خویشاوندان برداشت کرده اند هر چند پسر عموى آن حضرت باشد نامه اى آتشین مى نویسد و به او اعتراض مى کند و از کار برکنارش مى سازد و مى نویسد: ((این تبعیض را از دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام هم نمى پذیرم .))
و آنجا که مى بیند فرماندارش به میهمانى پولدارى رفته فریادش به اعتراض بلند مى گردد.نامه هاى آن حضرت ، (که در نهج البلاغه آمده ) به استانداران و بخشداران و فرماندارانش گویاى این گونه حقائق است که نائب بر حق امام زمان علیه السلام رعایت مى کند.بنابراین ولایت فقیه همان دنباله امامت است . یعنى مجتهد اعلم به نیابت عام از امام زمان علیه السلام امور رهبرى امت را بدست مى گیرد.
نظرات شما: نظر
غیبت امام زمان(عج)
سه دوره
دوران زندگى امام زمان علیه السلام را مى توان به سه دوره تقسیم کرد:
1- دوره کودکى (از سال 255 تا سال 260).
2- دوره غیبت صغرى (از سال 260 تا 329).
3- دوره غیبت کبرى (از سال 329 هجرى قمرى شروع مى شود تا وقتى که فرمان و نهضت جهانى آن حضرت از طرف خداوند متعال صادر گردد).
اخبار و روایات در این مورد بسیار است که براى آن حضرت دو غیبت خواهد بود، یکى کوتاه ، دومى طولانى ، در غیبت طولانى در غیبت صغرى (کوتاه ) خواص شیعه و نواب خاص آن حضرت با او تماس داشته اند، ولى در غیبت طولانى او، توده مردم از اقامتگاه او بى خبرند جز دوستان مورد اعتماد که متصدى خدمتگذارى از اقامتگاه او مى باشند، و طبق روایتى همواره سى تن از شیعیان و نزدیکان در حضور آن حضرت هستند که هر گاه عمر یکى از آنان بسر آمد یکى دیگر بجاى او تعیین مى شود
و به گفته صاحب مستدرک ، مرحوم نورى رحمه اللّه اگر تقدیر نباشد که این سى نفر مانند خود امام زمان علیه السلام عمر طولانى داشته باشند در هر قرنى 30 نفر از مؤ منین پرهیزکار و بسیار سعادتمند، به سعادت خدمتگذارى و مصاحبت آن حضرت نائل مى شوند به هر حال این افراد همان اوتادند که در محضر آن حضرت به سر مى برند، اکنون درباره غیبت صغرى و کبرى به شرح کوتاهى مى پردازیم .
چگونگى غیبت صغرى و نواب چهارگانه
وضع زمان و عدم پذیرش مردم باعث شد که امام زمان علیه السلام از نظرها پنهان گردد، این پنهانى که از آن به عنوان غیبت ، یاد مى شود تا وقتى که مردم آماده شدند و شرایط ظهور مهیا گردید ادامه دارد.
ولى طبیعى است که وقتى امام مردم غایب شد، مردم را به حال خود نمى گذارد، بلکه افرادى مخصوص را بین خود و مردم واسطه قرار مى دهد، وظیفه مردم هم این است که با کنجکاوى دقیق این افراد را بشناسند و تکلیف خود را از آنها بگیرند.
بر همین اساس پس از آنکه امام زمان علیه السلام در سال 260 هنگام رحلت پدر بزرگوارشان ، از نظرها پنهان شدند (و غیبت صغرى به وجود آمد) تا نیمه شعبان سال 329 چهار نفر از علماء و فقهاء ربانى به ترتیب زیر از جانب آن حضرت تعیین شده و واسطه بین آن حضرت و مردم شدند:
2- محمد بن عثمان رحمه اللّه که 5 سال عهده دار نیابت خاص بود و در سال 305 درگذشت .
3 حسین بن روح رحمه اللّه که در شعبان سال 326 وفات کرد.
4- على بن محمد سمیرى رحمه اللّه که در نیمه شعبان سال 329 از دنیا رفت ، و امام به او دستور داد که دیگر کسى از جانشین خود نکند.
از این وقت به بعد دوران غیبت کبرى (طولانى ) آغاز شد (دستور و توقیع امام (عج ) به چهارمین نائبش در کتاب اعلام الورى صفحه 417 و... آمده است ).
نظرات شما: نظر
تعجّب از سه گروه
یا أحْمَدُ! عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَةِ عَبِید; عَبْد دَخَلَ فِی الصَّلاةِ وَهُوَ یَعْلَمُ إلى مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَقُدّامَ مَنْ هُوَ وَهُوَ یَنعَسُ.
وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لَهُ قُوتُ یَوْم مِنَ الْحَشیشِ أوْ غَیْرِهِ وَهُوَ یَهْتَمُّ لِغَد وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لا یَدْرِی أنِّی راض عَنْهُ أوْ ساخِطٌ عَلَیْهِ وَهُوَ یَضْحَکُ.
اى احمد! از سه بنده خود تعجب میکنم: بندهاى که به نماز ایستاده و میداند که دستهاى خودرا به جانب چه کسى دراز کرده و در پیشگاه چه کسى ایستاده و در عین حال خواب آلود است.و تعجّب میکنم از بندهاى که روزىِ امروز خود را از سبزى مختصرى دارد ولى براى فردایش به فکر فرو رفته است.و تعجّب می کنم از بندهاى که نمیدانندآیا من از او راضى هستم یا بر او غضبناکم، ولى خندان است.
نظرات شما: نظر
سخنان آیت الله بدلا درباره مسجد جمکران :
روزى با اتوبوس عازم مسجد جمکران شدم ، عده زیادى از جوانها در ماشین بودند، با هم به مسجد جمکران مى رفتیم ، بعد از نماز و دعا موقع برگشتن باز هم بودیم ، یکى از جوانها که از نظر اخلاق و ادب و لباس خوب نبود به جوان دیگر گفت : من چهل شب چهارشنبه آمدم چیزى ندیدم .من خیلى ناراحت شده ، گریه ام گرفت ، گفتم : یا صاحب الزمان ، به من کمک کن یک حرفى بزنم که به دل این جوان اثر کند، یک مرتبه این شعر به دلم افتاد و به آن جوان گفتم :
بعد از مدتى آن جوان آمد و گفت : چشمم را پاک کردم و آن عادت را ترک نمودم ، باز به مسجد جمکران چهل شب چهارشنبه رفتم و نتیجه نگرفتم .سوال کردم .براى رفتن مسجد یک حاجت مبتذلى ذکر کرد، گفتم : دلت را پاک کن و اخلاص داشته باش تا نتیجه بگیرى .بعد از مدتى دوباره آمد و گفت : چهل شب دیگر رفتم ، همانطور که فرموده بودید عمل کردم ، با قلب پاک و اخلاص عمل ، الحمدلله از مسجد مقدس جمکران و عنایت آقا امام زمان (ع ) حاجتم را گرفتم .
پاک کن دیده و آنگاه سوى آن پاک نگر چشم ناپاک کجا دیدن آن پاک کجا
نظرات شما: نظر
صاحب الزمان شفا داد
آیت الله کاشانى فرمودند: شخصى به نام نوروزى به من نقل کرد پسرم مریض شد وقتى دکتر بردم گفتند سرطان است ، چندین دکتر مراجعه کردم ، همه گفتند درد ایشان درمان ندارد، ناچار پسرم را به انگلستان بردم ، تا آنجا هم بعد از چند روز آزمایش و عکسبردارى همین تشخیص را دادند و گفتند اگر عمل هم بکنید فایده ندارد، بارها به خدا عرض کردم که خدایا این همه ثروت را که به من عنایت فرموده اید از من بگیر، فقط این یک پسر را براى من نگهدار، عاقبت پسرم را از بیمارستان انگلستان مرخص کردم ، سوار هواپیما شدیم به طرف تهران ، در حالى که سرم دستش بود و از شدت درد ضعیف و رنجور شده بود، یک نفر در هواپیما به من گفت این مریض را چرا اینجا آوردى ، گفتم کجا ببرم ، گفت : مسجد مقدس جمکران ، این جور مریضها را باید صاحب الزمان شفا بدهد، من در همان هواپیما نذر کردم که اگر خداوند پسرم را شفا دهد یک بیمارستان به نام مسجد مقدس جمکران بنا کنم ، شروع کردم در هواپیما با امام زمان (ع ) راز و نیاز کردن ، عرض کردم اى پسر فاطمه به حق فاطمه زهرا(ع ) به این پسر شفا عنایت فرما، در همین حال بودم که یک مرتبه پسرم از خواب بیدار شد و گفت بابا به من انار بده ، گفتم چشم تهران براى شما انار مى دهم ، بار دوم از خواب بیدار شد و گفت بابا به من بیسکویت بده ، معلوم شد که در خواب دیده سید بزرگوارى براى ایشان انار آورده و فرموده شما خوب شدید سرم را بیرون بیاورید چون تهران رسیدیم سرم را از دست ایشان بیرون آوردم دیدم حالش خیلى خوب است چند روز در تهران ماندیم ، به دکترها مراجعه کردم آزمایش و عکسبردارى گفتند پسر شما سالم است ، چون قبلا دیده بودند گفتند این فقط معجزه بود که خداوند از صاحب الزمان و مسجد مقدس جمکران ایشان را شفا داده .
توضیح اینکه آقاى نوروزى هر هفته شب چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران مى آید
نظرات شما: نظر