سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون خبر مرگ اشتر بدو رسید فرمود : ] مالک مالک چه بود به خدا اگر کوه بود کوهى بود جدا از دیگر کوهها و اگر سنگ بود سنگى بود خارا که سم هیچ ستور به ستیغ آن نرسد و هیچ پرنده بر فراز آن نپرد . [ و فند کوهى است از دیگر کوهها جدا افتاده . ] [نهج البلاغه]
 

 

 

حدیث معراج

 

مسلم بن عقیل

مسلم بن عقیل نوه ابوطالب از قبیله بنی هاشم بود.

مسلم در زمان خلافت عمویش علی از جانب وی متصدی منصب‌های نظامی در لشکر اسلام بود. در دوران حسن بن علی مسلم در خدمت او بود. سپس در زمان حسین بن علی وی به عنوان نماینده و برای بررسی اوضاع و گرفتن بیعت از مردم کوفه، عازم این شهر شد و توانست از 18 هزار نفر بیعت بگیرد.

در میان این افراد می‌توان به شخصیت‌هایی همچون «شبث ‏بن ربعی‏» و «سلیمان‏ بن صرد» و «مسیب ‏بن نجبه‏» نام برد.[1] با عوض شدن والی کوفه نعمان بن بشیر و سر کار آمدن ابن‏ زیاد شرایط برای فعالیت مسلم سخت گردید و والی در صدد سرکوب فعالیت‌های وی برآمد.

دوران اختفا

مسلم ابتدا مدتی در منزل مختار ثقفی اقامت نمود و سپس به منزل شریک ابن اعور رفت. از آنجا که شریک از بزرگان کوفه و بیمار بود ابن زیاد تصمیم گرفت برای عیادت به منزل وی بیاید. شریک و مسلم چنین برنامه ریزی کردند که مسلم در منزل پنهان شود و پس از ورود ابن زیاد هنگامی که شریک به او علامت داد، وی را بکشد. اما پس از ورود ابن زیاد و علامت شریک، مسلم از کشتن وی ابا نمود. پس از رفتن ابن زیاد وقتی علت را از وی پرسیدند گفت به یاد جمله‌ای از محمد افتادم[2] که در آن گفته بود مسلمان به ترور کسی را نمی‌کشد.[3]

از آن جا که ابن‌زیاد، برای سرکوبی انقلابیون به دنبال رهبر این نهضت در کوفه یعنی مسلم می‌گشت، مسلم می‌بایست جای امن تر و مطمئن تری انتخاب می‌کرد. لیکن مقر و مخفیگاه خود را تغییر داد و به خانه هانی رفت.

دستگیری و قتل

ابن زیاد سران شهر را گرد آورد و آنان را با تهدید و تطمیع مطیع خویش ساخت. با ایجاد جو رعب و وحشت و دستگیریها، بیم و هراس بر مردم سایه افکند و از دور مسلم ‏پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوفه تنها ماند به گونه‌ای که از هجده هزار نفر که با او پیمان بستند به هنگام مغرب تنها سی نفر باقی مانند و شب هنگام حتی یک نفر هم باقی نماند. مسلم شب به خانه طوعه رفت و پس از آنکه جایگاه او برای ابن زیاد معلوم شد نیروهایی فرستاد، مسلم از خانه بیرون آمد و در کوچه‌ها و میدان شهر یک تنه با سربازان ابن زیاد جنگید تا آنکه گرفتار شد. او را به قصرابن زیاد بردند. مسلم در آنجا سه وصیت کرد که مسلما به وصیت سوم عمل نشد. اول هفتصد درهم بدهکارم آنچه داردم بفروشید و وام را بپردازید. دوم جسدم را در گوشه‌ای به خاک سپارید و سوم به حسین بن علی خبر دهید که به کوفه نیاید. پس از گفتگوهای تندی که رد و بدل شد، به دستور ابن زیاد، او را بالای قصر برده، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند.[4] سر مسلم را همراه سر هانی نزد یزید فرستادند. مرگ مسلم بن عقیل، روز هشتم ذیحجه سال 60(روز عرفه)بود.

میرزا خلیل کمره‌ای در کتاب عنصر شجاعت یا هفتاد دو تن و یک تن - جلد چهارم، محاکمه مسلم بن عقیل را با محاکمه سقراط فیلسوف در آتن مقایسه می کند.

قبر مسلم در کوفه است و در 1282 (قمری) گنبدش کاشی و ضریحش از نقره‏ شد و اطراف ضریح، مجلل و آینه‌کاری گشت. محدث قمی پس از ذکر اعمال مسجدجامع کوفه، نماز و زیارتنامه‏ای برای حضرت مسلم نقل کرده‌است. با این شروع:

«الحمد لله الملک الحق المبین...»[5]

منابع

  1. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص‏36.
  2. الایمان قید الفتک طبری ج 7 248
  3. قیام حسین نوشته دکتر سید جعفر شهیدی نشر فرهنگ اسلامی
  4. مقتل الحسین، مقرم، ص 337.
  5. معالی السبطین، ج 2، ص 25.

 





  • کلمات کلیدی : مسلم بن عقیل، هانی، ابن زیاد

  • ::: سه شنبه 92/5/22 ::: ساعت 11:58 صبح :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر
    داغ کن - کلوب دات کام