فضه شاگرد حضرت زهرا (سلام الله)
فاطمه زهرا (س) به دلیل مشکلات زیاد در خانه چند مرتبه خدت رسول خدا رسید و درخواست خادمهای کرد و هر بار رسول خدا جوابیمیفرمود تا این که فضه را برای آن حضرت فرستاد او د رخانه زهراء (س) کمک کاری مهربان و مطیع و پرستاری کودکان را بر عهده داشت.از افتخارات بسیار بزرگ او شریک بودن او در ماجرای آیات سوره هل اتی و خوردن از طعام بهشتی است حضرت امیر (ع) فرمود: الهم بارک لنا فی فضتنا و با این دعا فضه را در شمار اهل بیت قرارد داد. ریاحین، ج ا"، ص 317
روزی عمر دربارهاش گفت: شعرة من آل أبی طالب أفقه من عدی المناقب، ج 2، ص 361
(یک موی علی از قبیله عدی فقیه تر است)
در عبدت و اطاعت پروردگار اهتمام بسیار داشت
وقتی عمر خواست در خانه زهرا (س) را بسوزاند فضه آمة و احتجاج کرد و بعد از اینکه در به پهلوی جضرت خورد فرمود: یا فضُ خذینی. ریاحین،ج 2، ص 317
فضه تا آخر عمر در خط اهل بیت بود و در کربلا در کنا رزنان خدمت میکرد ریاحین، ج 2، ص 326
ابوالقاسم قشیری نقل میکند که روزی د ربیابان از قافله باز ماندم زن یرا دیدم پرسدم تو کیستی؟ گفت: و قل سلام فسوف تعلمون
سلام کردم و گفتم در این بیابان چه میکنی؟ گفت: مَنْ یَهْدِ اللّهُ فلا مضل له
گفتم: آیا از آدمیانی؟ یا از پری؟ گفت: یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ (اعراف- 31)
گفتم از کجا میآیی؟ گفت: یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ (فصلت- 44)
گفتم: اراده کجا داری؟ گفت: وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا (آل عمران- 97)
گفتم: چند روز است از خانه بیرون آمدی؟ گفت: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الارْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیّامٍ (ق- 38)
گفتم: غذا و طعامی میل داری؟ گفت: وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یأْکُلُونَ الطَّعامَ (انبیاء- 8)
آنچه که داشتم به او دادم تناول کرد و خواهش کردم عجله کن در راه رفتن گفت: لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلا وُسْعَها (بقره- 286)
گفتم بیا به ردیف من سوار شو. گفت: لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلا اللّهُ لَفَسَدَتا (انبیاء- 22)
پیاده شدم او را سوار کردم گفت: سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا (زخرف- 13) بحارالانوار، ج 43، ص 86.
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ (آل عمران- 144)
یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ (مریم- 12)
یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ (قصص- 30)
وقتی به قافله رسیدیم پرسیدم: آیا در این قافله کسی راداری گفت: یا داوُدُ إِنّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الارْضِ (ص- 26) به میان قافله آمد و این
اسامی را صدا زدم چهار جوان آمدند به سوی زن. پرسیدم این نوجوانان کیانند؟ گفت: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا (کهف- 46). پس روکرد به جوانان و گفت: یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الامِینُ (قصص- 26)
پس آنها مرا اکرام کردند پس گفت: وَ اللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ (بقره- 261)
گفتند این زن مادر ما فضه جاریه حضرت زهرا (س) است. بحارالانوار، ج 43، ص 87
نظرات شما: نظر