زهر و عسل2
برخی از مردان در ازدواج موقت به شهوت خود"لعاب دینداری" میدهند با عنوان رسیدن به ثواب،کمک به یک انسان ،و... به ازدواج تاریخدار روی میآورند و تنها به چیزی که فکر نمیکنند همدلی و کمک به آن زن. و برخی که قلبمهای از کثافت هستند با هزار ترفند عاطفی و... دختران باکره را به این کار و مرداب میکشند و او را از زندگی آرام خود دور میکنند.
مرام لوتیگری 1
به مردان باید گفت داستان علیگندابی را بخوانند. همو که برای این که مهر زن غریبهای به او کار گر نشود و رابطه آن زن با همسرش خراب نشود کلاه از سر بر می دارد و موهایش را ژولیده میکند و سر و وضع خود را به شکل افراد شلخته در میآورد.
مرام لوتی گری2
«مردی اهل و عیال خود را سوار کشتی کرد. کشتی در چنگ امواج گیر کرد و شکست. از آن کشتی تنها همسر آن مرد نجات پیدا کرد. زن بر تخته پارهای از کشتی نشست. امواج او را به جزیرهای برد. در آن جزیره راهزنی زندگی میکرد که همة کارهای ناشایست را مرتکب شده بود. راهزن یک دفعه با زن مواجه شد نگاهی به او کرد و گفت: آدمی زاده هستی یا پری؟آدمی زادهام. شعلههای شهوت در دل مرد زبانهکشید مرد خواست عطش میل خود را با کام از او بنشاند، زن بر خود لرزید. راهزن که حالت روحی او را دید گفت: چرا به خود میلرزی؟ اشاره به آسمان کرد و گفت:از خدا میترسم، تاکنون چنین کاری نکردهای؟ گفت: به عزّت خدا سوگند، خیر، راهزن گفت: با این که هرگز این کار را نکردهای و من با زور از تو میخواهم،این چنین از خدا میترسی، به خدا قسم که من سزاوارترم بدین ترس و هراس، پس پشیمان شد و توبه کرد و به خانهاش روانه گردید. در راه با راهبی هم مسیر شد. گرمی آفتاب آنها را اذیت میکرد. راهب به آن جوان گفت: دعا کن تا خدا بر سر ما سایه اندازد تا آفتاب ما را نسوزاند، راهزن گفت: پروندهام سیاه است و حیا میکنم از خدا چیزی بخواهم. راهب گفت: پس دعا میکنم تو آمین بگو. راهب شروع کرد به دعا و جوان آمین گفت. در آن حال ابری بر آنها سایه انداخت و زیر سایة ابر مقداری با هم راه رفتند تا راهشان جدا شد و راهب دید آن ابرها از آن به بعد تنها بر سر آن جوان حرکت میکند، با حیرت پیش جوان بازگشت و پرسید تو چه کار کردهای؟!، جوان داستان را شرح داد و راهب گفت: توبة تو مستجاب شده و به همین دلیل دعایت هم قبول شده است .بعد از این مواظب باش گوهرتوبهات را نشکنی .
آزمون: دم خروس وقسم حضرت عباس
یک آزمون کوچک از این افراد همه چیز را روشن میکند اینکه آیا به واجبات خود همان قدر اهمیت میدهند یا فقط دنبال هوس خود است. برخی ادعای دینداری میکنند ولی از نماز، خمس و...استقبال عملی نمیکنند. هر کاری میکنند حق و ناحق می کنند و...
خانمی میگفت:مدیربانکی به بهای دادن وام من را به ازدواج مدت دار درآورد. آیا یک فرد متدین با بیت المال مردم اینکار را میکند؟ و آن را برای هوسش و رام کردن دیگری به کار میبرد به گونهای که اگر آن زن قبول نکنداز وام محروم بماند؟
مردی که میتواند به بیت المال مردم خیانت کند و بیانصاف باشد حرمتی برای شما قائل نیست. بنابراین اگر زنی مجبور شود ازاین ازدواج سود ببرد باید ازمرد آزمون بگیرد؛ آزمون انسانیت و وجدان اخلاقی.
شعار این هشدار
امام حسین(ع) :لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب ؛
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.
-------------------------------------------
مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء، 1403 ق،ج 14، ص 507،روایت از امام سجاد-ع-).
تحف العقول ، ص 251
نظرات شما: نظر
شیوهها و راه کارهای عملی برخورد و هدایت جوانان در پرتو گفتار و رفتار صادق آل محمدعلیهم السلام میپردازیم:
1 - رفتار نیکو و ملایم
نوجوان قلبی پاک و روحی حساس و دلی نازک و عاطفی دارد. در برخورد با او باید راه نرمی و ملایمت پیش گرفت. نگاه مهربان، ارزش دادن به شخصیت و رفتار خوش، بهترین شیوه ارتباط با اوست. محبت، اظهار علاقه، صدا کردن با القاب، عناوین و نامهای زیبا او را به سوی مبلغ و مربی جذب میکند و در این حال میتوان ارتباط قلبی و عاطفی با او ایجاد کرد، سخنانش را شنید، راهنمایی کرد، لغزشها را متذکر شد و بالاخره درعالم دوستی که یک ارتباط شدید روحی و عاطفی برقرار است، میتوان صفات زیبا را به او القاء نمود، نیازهای بسیاری را از او برطرف کرد و از آلودگیها او را بر حذر داشت، زیرا گرایش جوان به خوبیها و زیباییها از دیگران بهتر و سریعتر انجام میپذیرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «من لم تکن فیه ثلاث خصال لم ینفعه الایمان: حلم یرد به جهل الجاهل. و ورع یحجزه عن طلب المحارم. و خلق یداری به الناس؛ هر کس سه خصلت را دارا نباشد از ایمان خود سودی نخواهد برد: اول - بردباری، که جهل نادان را برطرف کند. دوم - پارسائی، که او را از حرام باز دارد. سوم - رفتار نیکو که با مردم مدارا نماید..» ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
پرسش:
گناهان کبیره چیست؟ و چه تفاوتی با گناهان صغیره دارد؟ و چه گناهانی جزو گناهان کبیره محسوب می شود؟
پاسخ:
در این که مراد از گناهان کبیره چیست؟ معنای گناهان کبیره و صغیره روشن است، گناهان کبیره یعنی گناهان بزرگ، و گناهان صغیره یعنی گناهان کوچک، با توجه به معنای لغوی کبیره و صغیره، تردیدی نیست جمیع گناهان از این جهت که معصیت خدای متعال بزرگ و عظیم است، زیرا وقتی اراده خدای متعال عصیان می شود، نظر به این که اراده حق سبحانه معصیت شده بزرگ است. ولی وقتی گناهان بعضی نسبت به بعض دیگر سنجیده می شود بعضی بزرگ تر از بعض دیگر اند، به این اعتبار و نگاه گناهان به دو قسم تقسیم می شود: گناهان صغیره و گناهان کبیره.
معیار گناهان کبیره از صغیرهچه معیاری برای تمیز گناهان کبیره از صغیره وجود دارد؟ معیارهایی برای تمیز گناهان کبیره از گناهان صغیره ذکر شده است:
هر گناهی که در قرآن و احادیث به کبیره بودن آن تصریح شده است.
هر گناهی که در قرآن کریم و روایات معتبره وعده آتش دوزخ بر ارتکاب آن داده شده باشد، مثل قتل مومن که در قرآن کریم آمده است: وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیما.(1) هر کسی مومنی را از روی عمد به قتل برساند سزای او آتش است که جاویدان در آن خواهد و مورد غضب خداوند و لعنت او خواهد بود، و خداوند عذاب بزرگی را به او وعده می دهد.
هر گناهی که در قرآن کریم و سنت معتبر نبوی و یا ائمه معصومین از گناه کبیره بزرگتر شمرده شده است، مثل فتنه (ایجاد آشوب و سلب آسایش عمومی و یا فردی مردم، ایجاد دو دستگی میان مردم و یا ایجاد اختلاف میان دو شخص) که در قرآن کریم شدید تر از قتل دانسته شده است، وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل.(2) فتنه بد تر از قتل است. همان گونه که در معیار دوم ذکر شد قتل جزو گناهان کبیره است، واضح است وقتی گناهی از کبیره بزرگتر شمرده می شود آن گناه نیز جزو کبائر است.
هر گناهی که نزد متدینین بزرگ شمرده شود به گونه ای که یقین حاصل شود این گناه از زمان ائمه معصومین تا زمان کنونی به عنوان گناه بزرگ در نزد مسلمانان و متدینان تلقی شده است، چنین گناهی نیز جزو گناه کبائر شمرده می شود. مثل انداختن قرآن در مکان نجس.(3)
اصرار بر گناهان کبیره نیز جزو گناهان کبیره است، مقصود از اصرار بر گناه صغیره آن است انسان پس از انجام گناه کوچک پشیمان نشود و قصد انجام آن را کما کان داشته باشد، و یا این که گناه صغیره را کوچک بشمارد، و یا بر انجام آن خوشحالی نماید و یا آن را به صورت آشکار انجام دهد.(4)
تفاوت گناهان صغیره و کبیرههر یک از گناهان کبیره و صغیره آثاری دارد، به طور کلی می توان آثاری را برای گناهان کبیره ذکر کرد که گناهان صغیره مشروط به این که اصرار بر آن نشود آن آثار را ندارد، آثار گناهان کبیره عبارتند از:
گناهان کبیره همان گونه که در بحث معیار گناهان کبیره گذشت آثار اخروی دارد یعنی وعده عقوبت الهی بر آن ها داده شده است، در حالی که چنین وعده عقوبت اخروی در مورد آنها وجود ندارد، بلکه وعده عفو الهی داده شده است.
گناهان کبیره موجب شکسته شدن عدالت انسان می شود، و کسی که مرتکب کبیره شود عادل نیست در نتیجه نمی تواند به عنوان شاهد در دادگاه شهادت او مورد پذیرش قرار گیرد، و نمی تواند به عنوان امام جمعه و یا جماعت قرار گیرد. اما گناهان صغیره این اثر را ندارد. ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر