سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی خدا برای آن که چون خشمگین شود، بردباری کند، قطعی است [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 

 

 

حدیث معراج

پرسش:
چرا اهل سنت در عزاداری امام حسین ـ علیه السلام ـ گریه را بدعت می شمارند؟
پاسخ:

بعضی از اهل سنت روایتی را که عمر و عبدالله بن عمر از پیامبر(ص) روایت می کنند دلیل بر حرمت گریه و سوگواری شمرده اند و آن را مستمک خود قرار داده و گریه بر امام حسین(ع) را به عنوان گریه بر میّت بدعت پنداشته اند.
این روایت به صورت های مختلف در صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده و نقل های متفاوت آن به صورت ذیل است:
1. میت در قبرش به دلیل نوحه ای که برایش می کنند در عذاب می افتد.
2. میت با گریه های بستگانش در عذاب می افتد.
3. میت به واسطه بعضی از گریه های اهلش در عذاب می افتد.
عمر خلیفه دوم بر اساس این روایت هم در زمان پیغمبر و هم بعد از حضرت از گریه بر میت منع کرده که دو نمونه را اینجا ذکر می کنیم:
الف) ابن عباس نقل کرده که در مرگ رقیه بنت رسول الله(ص) زن ها گریه می کردند و عمر آنها را با تازیانه می زد و از گریه آنان ممانعت میکرد تا اینکه پیغمبر(ص) فرمود: رهایشان کن که گریه کنند زیرا نفس مصیبت دیده و چشمها گریان و مرگ نزدیک است و خود آن حضرت نیز لب قبر نشست در حالی که فاطمه(س) اشک می ریخت و حضرت اشکهای او را پاک می کرد.
آنچه از این قطعه تاریخی که در منابع معتبر خود اهل سنت آمده استفاده می شود، این است که منع کردن از گریه و سوگواری از منش های عمر بوده بدون آن که توجهی به نظر پیغمبر(ص) داشته باشد.
ب) عایشه و ام فروه خواهر ابوبکر بعد از مرگ او مجلس عزا بر پا کردند عمر به آن مجلس هجوم برده و مردها را وارد مجلس زنانه کرد و با چوب دستی خود ام فروه را زد و اهل مجلس را متفرق کرد.
لکن این روایات که موضع گیری عمر را درباره گریه بر میت بیان می کند اولاً با روایاتی که می گوید پیغمبر بر میت می گریست و نیز مردم را ترغیب می نمود که بر حمزه و جعفر و... بگریند و یا عکس العمل پیامبر(ص) در خود این حدیث در تعارض است
ثانیاً با عملکرد و گریه خود عمر بر نعمان بن مقرن و همچنین با گریه عمر بر کشته شدن برادرش تنافی دارد.                            کربلا                                                                                                                         
و نیز اگر از روایت، حرمت گریه استفاده می شود چرا خود عبدالله بن عمر که راوی دیگر حدیث است بر عایشه گریه کرد و مورد طعن معاویه قرار گرفت و عبدالله در جواب معاویه گفت: همه فرزندان ام المؤمنین بر او گریه می کنند مگر کسانی که مؤمن و فرزند او نیست.
ثالثاً عبدالله بن عباس و عایشه اصل صحت روایت را بر عمر و ابن عمر انکار کرده و عایشه گفته عبدالله بن عمر یا اشتباه کرده و یا فراموش نموده. به خدا قسم آن چه را او از پیغمبر(ص) نقل می کند پیغمبر نفرموده بلکه آن چه پیغمبر فرموده این است: «همانا خدا عذاب کافر را به خاطر گریه بستگانش بر او زیاد می کند».
با توجه به آن چه گفته شد و نیز از معنایی که برای «بدعت» نموده اند معلوم خواهد شد که گریه چه بر میت و چه بر شهید هیچ ربطی به بدعت ندارد. زیرا بدعت در لغت به معنای اختراع و آفرینش بدون نمونه است، و بر هر امر حادثی اطلاق می شود. اما در اصطلاح بدعت به امری گفته می شود که در دین احداث شود، بعد از آن که تشریع تکمیل شده است، هر امر حادثی که دلیل بر آن دلالت نکرده و مخالف اصول شریعت باشد، بدعت به شمار می رود.
اما گریه بر میت امر حادثی نمی باشد، بلکه از قدیم بوده و الآن هم هست. هر ملت و قومی بر فقدان بستگانش گریه می کنند. گریه امری نیست که آن را شیعه احداث کرده باشد، بلکه با سرشت انسان مرتبط و از مشخصات آدمی و مظهر شدیدترین حالات احساسی و عاطفی انسان می باشد و انواعی دارد که از جمله آنها گریه شوق و حزن است. هنگام ادراک ناملایمات و مصائب، عواطف و احساسات آدمی تحریک می شود و دل می سوزد و چشم اشک می ریزد.
اصولاً گریه بر فراق دوستان یک امر فطری و اظهار محبت است و از عاطفه ای انسانی سرچشمه می گیرد. زیرا: با گریه عقده های درونی و بغض که به سبب فقدان و از دست دادن عزیزی و یا فراق محبوبی برای انسان حاصل می شود خالی شده و انسان آرامش پیدا می کند. با گریه انسان اظهار تأثر و تأسف می کند و علاقه اش را نسبت به محبوب خود ابراز می نماید.<** ادامه مطلب... **>
از مراجعه به متون تاریخی و روایی در می یابیم که برپایی مجالس سوگواری، خواندن مرثیه، گریه کردن، بی تابی در فراق عزیزان، به سر و سینه زدن و اعمال دیگری که از نشانه های حزن و عزا است امر شایع و متداول بین همه ملتها و مسلمانها بوده و هست و سیره پیغمبر و ائمه(ع) و سیره متشرعه و قرآن کریم بر جواز آن دلالت می کند. زیرا قرآن گریه یعقوب بر فراق یوسف را نقل کرده و ردّ ننموده است.
برای روشن شدن مطلب نمونه هایی از گریه بر میت و شهید را که در متون تاریخی و روایی شیعه و اهل سنت نقل شده ذکر می کنیم:
بعد از مرگ جوینی مردم منبرش را جهت تبرک شکستند و در عزای او دکانها را بسته و با قصیده هایی به مرثیه سرایی پرداختند. شاگردان وی در فقدان استادشان یک سال گریه و عزاداری کردند و پوشش از سر برداشتند، طلاب در شهر می گشتند و برایش نوحه سر می دادند و فریاد و گریه می کردند.
ذهبی می گوید با مرگ ابن جوزی بازارها تعطیل و جمعیت زیادی اجتماع کردند. آن روز، روز باشکوهی بود، مردم از روی اندوه خود را به آب می انداختند و در مرگ او اندوهگین بودند... ما در کنار قبرش به برپایی عزا پرداختیم و سخنرانی کردیم، جمعیت عظیمی حضور داشت و سوگواری می کرد.
تاریخ ضبط کرده است که عمر درِ خانه ی زهرا(س) را آتش زد. زهرا به خاطر مصائب وارده و در فراق پدر زیاد گریه می کرد تا جایی که علی(ع) بیرون از شهر در بقیع برای زهرا(س) کلبه ای که بعدها بیت الاحزان نام گرفت درست کرد. زهرا(س) آنجا و گاهی به مزار حمزه می رفت و گریه می کرد.
اما گریه بر حسین شهید(ع) نیز امری نیست که شیعه آن را به وجود آورده باشد بلکه به پیروی از پیغمبر(ص) و قرآن کریم این کار را می کنند. بر اساس متون تاریخی و روایی شیعه و سنی پیامبر اسلام(ص) امکان برپایی مجالس سوگواری بر شهیدان و مردگان را داده و دیگران را بر این امر تشویق کرده، همچنین صحابه و دیگران.<** ادامه مطلب... **> می دانیم آن چه برای ما حجت است قرآن، کلام معصومین(ع) و سیره عملی آنها است. لذا به عنوان نمونه مواردی را از سیره پیامبر که تاریخ ضبط کرده نقل می کنیم:
1. رسول اکرم که کانون عاطفه و رحمت است در مرگ فرزندش ابراهیم اشک می ریزد. وقتی که از حضرت سئوال می کنند می فرماید: «چشمها گریان است و قلب می سوزد و آن چه خشم خدا را بر می انگیزد نمی گوییم».
پیامبر در مرگ ابوطالب و نیز حمزه که در احد به شهادت رسید گریه کرد. و هنگامی که به مدینه برگشت دید زن های انصار بر کشتگان شان گریه می کنند، حضرت فرمود: (اما حمزه گریه کننده و عزادار ندارد). انصار با شنیدن این کلام و آن گریه پیغمبر(ص) به زنهایشان دستور دادند که بروند بر حمزه گریه کنند و آنها رفتند خانه پیغمبر بر حمزه گریه کردند و پیغمبر در حق آنها دعا کرد و فرمود: «خدا از شما و اولاد شما راضی باشد».
از همین به بعد برای اهل مدینه رسم شد که هرگاه می خواستند بر کسی گریه کنند در ابتدا بر حمزه گریه می کردند. همچنین پیغمبر(ص) در شهادت زید بن حارثه، جعفر ذوالجناحین و عبدالله بن رواحه گریه کرد و دیگران را با این کلامش تشویق کرد که فرمود: «گریه کنندگان بر فراق افراد مثل جعفر باید گریه کنند».
اول کسی که بر امام حسین گریه کرده پیغمبر(ص) است. روز ولادت امام حسین بعد از آن که رسول اکرم توسط جبرئیل از کشته شدن امام حسین(ع) آگاه شد گریه کرد و در جواب کسی که از سبب گریه سئوال کرده بود، فرمود: «گریه می کنم بر فرزندم حسین که گروهی باغیه ای کافر از بنی امیه او را می کشند».
بارها در زندگی امام حسین(ع) رسول الله(ص) بعد از هر چند مدتی عزای حسینش را در موارد متعدد و مکان های مختلف برپا می کرد و بر او اشک می ریخت و حتی حسینش را به مسجد در جمع صحابه می برد و تربت کربلای او را می بوئید در حالی که ذکر مصائب و ستم هایی در حق او بر زبان می آورد، می فرمود: «امت من حسینم را می کشند و این خاک کربلای اوست».
و نیز هنگامی که امام علی(ع) و فاطمه و حسنین نزد حضرت رسول(ص) می نشستند، رسول اکرم به آنها نگاهی می کرد و اشک می ریخت و می فرمود: «گریه ام به خاطر مصائبی است که بر شما وارد می شود، گویا می بینم که حسینم را می کشند».<** ادامه مطلب... **>
از مطالبی که ذکر شد روشن گشت که گریه ای بر میت و نیز شهید هیچ ربطی به بدعت ندارد زیرا خود پیغمبر(ص) بر میت و شهید اشک ریخته است و چون آن حضرت الگوی ماست به پیروی از او و قرآن کریم که محبت اهل بیت(ع) را لازم می شماردبا گریه و سوگواری، نسبت به امام حسین(ع) اظهار محبت می کنیم.
بدیهی است که محبت واقعی آثاری دارد و از جمله ای آن اظهار تأثر و تأسف است از ظلم هایی که در حق محبوب ما روا داشته شده و از سوی دیگر با زنده نگه داشتن خاطره عاشورا و گریه بر حسین مظلوم و مصائب او می خواهیم ابراز تنفر کنیم نسبت به ظلم و بیداد. بنابراین گریه بر حسین تنها اظهار تأسف نیست بلکه همراه اظهار محبت است چون گریه بر شهیدی است که در راه توحید، دین و فضائل انسانی جان خود را آگاهانه نثار کرده.
اشک ریختن بر امام حسین(ع) تجلیل از مقام شهادت و شهید و برای احیای روحیه ای قیام علیه کفر و مظاهر معصیت است و احیای چنین روحیه ای به این است که مظاهر ظلم همیشه مورد تنفر و انزجار قرار گیرد و آرزوی نابودی آنها در روحیه ها تلقین شود و از پیشرفت ظالمین و عملی شدن نقشه های شان انسان متأثر گردد و توأم با آن اشک حزن و محبت برای الگوهای عالی انسانی ریخته شود.
چنین گریه ها ارزش دارد زیرا محبت ما را نسبت به اهل بیت و بغض ما را نسبت به دشمنان آنها تقویت می کند و در اسلام حب و بغض، تولّی و تبرّی، نفی و اثبات و اطاعت و عصیان در کنار هم معنی پیدا می کند و لذا کلمه توحید مرکب از نفی و اثبات است. تحریک عواطف انسانی علیه ظلم و گریه بر مظلوم در طول تاریخ عامل نابودی کاخ های ظلم شده و لذا ائمه(ع) بر زنده نگه داشتن خاطره عاشورا ترغیب و تأکید کرده و امام محمد باقر(ع) وصیت نموده است که:
«ده سال بعد از رحلت در (منی) مراسم عزاداری برپا شود. پیام اینگونه سفارش ها مبارزه با ستمگری و تقبیح عملکرد ستمگر است. پس چگونه گریه نکنیم بر حسین(ع) در حالی که زمین و آسمان بر او گریسته است و روز قتل او در بیت المقدس و شام، سنگی را بر نداشتند، الا اینکه زیر آن خون مشاهده کردند و روز شهادت او هوا تیره شد و آفاق تغییر کرد و آسمان به گونه ای سیاه شد که ستاره ها ظاهر گردید و خورشید گرفت و آفاق آسمان بعد ازقتل او 6 ماه به طور غیر معمول هنگام طلوع و غروب سرخ رنگ بود، چگونه باید از ریختن اشکها جلوگیری کرد در حالی که آسمان بر او خون گریه کرد، همان طوری که بر یحیی بن زکریا اشک خون ریخت






  • کلمات کلیدی : اشک برامام حسین، حب، بغض، تولی، تبری

  • ::: چهارشنبه 91/8/24 ::: ساعت 10:6 صبح :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر
    داغ کن - کلوب دات کام