دعاى ابوحمزه
دعایى که به نام دعاى «ابوحمزه ثمالى» معروف است و در سحرهاى ماه رمضان خوانده مىشود، از دعاهاى بسیار شریف و پرمحتوایى مىباشد که از امام على بن الحسین(علیه السلام) نقل شده است.
این دعا را «ابوحمزه» که یکى از اصحاب امام سجاد، امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) بوده، از امام سجاد(علیه السلام) نقل کرده است. ابوحمزه از بزرگان زمان خود بوده تا جایى که او را «سلمان زمانه» گفتهاند. خود این دعاى عظیم الشأن نیز مىتواند بیانگر معرفت و شخصیّت او باشد.
مرحوم مجلسى در بحار الانوار (ج 98، ص 82، روایت 2) سند این دعا را بدین طریق نقل مىکند: ابو محمد هارون بن موسى تلعکبرى به اسناد خود از حسن بن محبوب (که هر دو از روایان بزرگ مىباشند) از ابى حمزه ثمالى نقل کردهاند که حضرت على بن الحسین(علیه السلام) در شبهاى ماه رمضان تمام شب را نماز مىخواند و چون سحر فرا مىرسید این دعا را مىخواند.
علت اینکه این دعا به نام ابوحمزه معروف گردیده یا از این جهت است که ابوحمزه آن را نقل کرده و یا آنکه امام سجاد(علیه السلام) آن را به ابوحمزه تعلیم داده است.
ابوحمزه کیست؟ ابوحمزه، ثابت بن دینار، اهل کوفه و از قبیله ثماله بود. بعضى نیز گفتهاند که او از قبیله بنى ثعل بوده، لکن چون در بین بنى ثماله منزل داشته به ثمالى معروف گردیده است. ابوحمزه زمان امام سجاد، امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) را درک کرده و از آنان روایت کرده است. به نظر برخى،او خدمت امام کاظم(علیه السلام) نیز رسیده است. از ایشان نقل شده که او از نیکان صحابه و افراد مورد اعتماد آنان در نقل حدیث است. همچنین از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «ابوحمزه در زمان خود مانند سلمان در زمان خود مىباشد.» (نجاشى، رجال، ص 290 ـ 289، چاپ بیروت)
شیخ ابوعمرو کشّى، محمد بن عمر بن عبدالعزیز، که از مهمترین صاحبان رجال و نویسندگان حالات اصحاب ائمه(علیهم السلام) است در رجال خود آورده که به خط ابى عبدالله، محمد بن النعیم الشّاذانى، دیدم که نوشته بود از فضل بن شاذان شنیدم که گفت از ثقه شنیدم که حضرت رضا(علیه السلام) فرمود:
«اَبُوحَمْزَةُ فى زَمانِهِ کَلُقْمأنَ فى زَمانِهِ وَ ذلِکَ اَنَّهُ خَدَمَ اَرْبَعَةً مِنّا: عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَ بُرْهَة مِنْ عَصْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَر.»
در رجال مامقانى از داود رقّى از یک نفر خراسانى، که به زیارت قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) رفته بود، نقل کرده است که گفت: پس از زیارت قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) ، به کوفه رفته، و جمعى را دیدم که گرد پیرمردى نشسته و به سخنان او گوش فرا دادهاند. چون نزدیک شدم، فهمیدم که از شیعیان مىباشند. پرسیدم این پیرمرد کیست؟ گفتند: ابوحمزه است. من هم نشستم. در بین سخن گفتن او، عربى آمد و گفت: از مدینه آمده ام و دیدم که جعفر صادق(علیه السلام) از دنیا رفت. ابوحمزه از شنیدن این خبر صیحه کشید و افسوس خورد. سپس پرسید: آیا وصیتى کرد؟ عرب گفت: در باره پسرش عبدالله و موسى و در باره منصور وصیت کرد. ابوحمزه گفت: سپاس خداى را که ما را گمراه نکرد و ما را به کوچک راهنمایى نمود و بزرگ را شناسانید و امر بزرگ را پوشانید. پس از آن در کنار قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) نماز خواند. مرد خراسانى نقل مىکند که من پیش رفتم و معناى کلامش را پرسیدم. گفت: بزرگ داراى عیب بدنى است (پس نمىتواند امام باشد) و کوچک را که نام برده براى این بوده که جانشین خود قرار داده است ... سپس خراسانى به مدینه رفت و خدمت امام کاظم(علیه السلام) رسید و قضیه را از او سؤال کرد. آن حضرت فرمود: مگر ابوحمزه در کنار قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) براى شما نگفت؟ مؤمنى که دل او به نور خدا روشن شده باشد علمش کامل است.
این احادیث مقام و منزلت ابوحمزه را نشان مىدهد. از این گذشته، به طور کلّى هر گاه ائمه(علیهم السلام) دستوراتى به بعضى از اصحاب خود مىدادند مطابق ظرفیت و استعداد آنها بود کسى که به اهمیّت و عظمت این دعا پى ببرد به بزرگى مقام و کمال ابوحمزه آگاهى مىیابد.
نظرات شما: نظر