پرسش:
چرا همه ما توفیق خوب بودن پیدا نمیکنیم؟
پاسخ:
همه میدانیم که انسان موجودی دو بعدی است، بعد مادی و بعدی ملکوتی. بر خلاف حیوانات که تنها دارای شهوت و فرشتگان که تنها دارای عقل هستند، چنان که در بعضی روایات آمده است. از جمله آنها این حدیث شریف است:
الامام الصادق ـ علیه السلام ـ «و قد سألهّ عبد الله بن سنان: الملائکة افضل أم بنو آدم؟ قال امیرالمؤمنین علی بن ابی طالبٍ ـ علیه السلام ـ: أنّ الله عزّوجلّ رکّب فی الملائکة عقلاً بلا شهوةٍ و رکّب فی البهائم شهوةً بلا عقلٍ و رکّب فی بنی آدم کلتیهما، فمن غلَب عقلُه شهوته فهو خیر من الملائکة و من غلبت شهوته عقله فهو شرّ من البهائم(1). امام صادق ـ علیه السلام ـ در پاسخ به این پرسش عبدالله بن سنان که: فرشتگان برترند یا آدمیان؟ فرمودند: «امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ فرموده است: خداوند در فرشتگان فقط عقل نهاده است و نه خواهش نفسانی و در ستوران میل و خواهش نهاده است و نه عقل و در بنی آدم هر دو را نهاده است. پس آن که عقلش بر خواهشش چیره آید، از فرشتگان بهتر است و هر که خواهشش بر خردش غالب گردد از ستوران بدتر.»
گرایش به خیر و خوبی و نیز شر و بدی، هر دو در نفس آدمی نهاده شده است چنان که در آیة شریفه داریم. فاَلهمها فجورها و تقویها(2). به او شر و خیر را الهام کرد.
و چون هر یک از این دو دسته گرایش رو به سویی مخالف با سمت و سوی دستة دیگر دارد. بین این دو کشمکش به وجود میآید. و در سراسر زندگی، انسان همواره خودش را بر سر دو راهی خیر وشر میبیند و تصمیم می گیرد. و خداوند تبارک و تعالی نیز قدرت انتخاب و اختیار به انسان داده و این انسان است که به اختیار خود به سمت فلاح و رستگاری یا شقاوت رهسپار میشود.
از سویی، بُعد مادی و غریزی انسان از همان آغاز به صورت بالفعل در نهاد او هست و با رشد جسمی انسان و همگام با آن شکوفا میشود. مانند میل به خوردن، خوابیدن، میل جنسی، و بر خلاف بعد معنوی و گرایشهای ملکوتی که در ابتدا به صورت بالقوه هست و باید با تربیت و تزکیه و تلاش، انسان آن را شکوفا کند.(3)و لذا جنبة غریزی و حیوانی در غالب انسانها قویتر است و سیطرة آن بر ارادة آنها بیشتر است. و این انسان است که باید با تلاش و مجاهدت، گرایشهای والای انسانی را در خود تقویت کند تا آنها بر وجودش حاکم شوند و قوای مادی و غریزی را تحت فرمان خود گیرند. ولی از آن سوی گرایشهای زمینی نیز تنها خواهان ارضای خویشتن هستند از هر راهی که باشد، مشروع یا نامشروع، فرقی نمیکنند و لذا به محدودیتهایی که گرایشهای معنوی به پشتوانه عقل و شرع بر آنها تحمیل میکند. تن نمیدهند. و سرکشی میکنند، و از این روست که سرزمین وجود انسان تبدیل به میدان جنگی میشود که عرصه تلاش برای پیروزی گرایشهای معنوی و گرایش های مادی است و جهاد اکبر نام گرفته است، در مقابل جنگ و مبارزة با دشمنان بیرونی که جهاد اصغر نامیده شده.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: «پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ سپاهی را به جنگ گسیل داشت. وقتی برگشتند، فرمود: خوش امد میگویم به گروهی که جهاد اصغر را پشت سر گذاشتند اما جهاد اکبر همچنان مانده است. عرض شد. ای پیامبر خدا! جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس(4)»
و در بعضی دیگر از روایتهای معصومین ـ علیه السلام ـ هنگامی که گرایشهای غریزی نفس اماره بخواهند از راه نامشروع ارضا شوند، بزرگترین دشمن انسان معرفی شدهاند.
رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند « اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک(5). دشمنترین دشمن تو، نفسی است که میان دو پهلویت است.»
بنابراین خوب بودن نیاز به تلاش و زحمت دارد و شکیبایی، حرکت به سمت کمال تشبیه شده است. به بالا رفتن از سربالایی و حرکت به سمت غرایز حیوانی حرکت در سراشیبی، و البته بالا رفتن سختتر است از پایین آمدن
و از طرفی انسان در حرکت به سوی کمال، علاوه بر دشمنی نفس، دو دشمن دیگر هم دارد یعنی دنیا و شیطان(6) که این سه نابکار، مثلثی را تشکیل میدهند که انسانهای اندکی میتوانند از محاصره آن به سلامت بیرون آیند و به ساحل نجات برسند.
در ادبیات عرفانی ما نیز، از جمله در داستان رمزی سفر مرغان به کوه قاف که عطار نیشابوری در شاهکار خود (منطق الطیر) آورده است. این حقیقت را بیان کرده، در آنجا نیز می بینیم، از هزاران مرغی که در ابتدای راه، حرکت میکنند تا به سرای سیمرغ برسند، تنها سیمرغ، هفت وادی را طی میکنند و بقیه در خم یک کوچه میمانند.
همین سختیهای راه و طبع راحتطلب آدمیزاد است که باعث میشود بسیاری از انسانها از همان ابتدا عطای کمال را به لقایش ببخشند و چنان غرق دنیا و مطیع نفس اماره و انیس شیطان بدکاره بشوند که اساساً حالی و شوری و اراده و خواهشی برای خوب شدن نداشته باشند و وقتی خواستی نباشد توفیق دیگر معنا ندارد. زیرا توفیق یعنی موافق ساختن خدا اسباب را طبق «خواسته» بنده تا آن «خواسته» به انجام رسد (عنایت اللغات).(7)
البته نباید نومید شد که نومیدی خود بزرگترین مانع کمال است. زیرا برای رسیدن به کمال نیز خداوند تبارک و تعالی، وعده داده که کسانی را که در این راه جهاد کنند، یاری کند.و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و إنّ الله لمع المحسنین.(8) «و آنان که در راه ما با جان و مال جهد و کوشش کنند محققاً ما آنها را به راههای خویش هدایت میکنیم و همیشه خدا با نیکوکاران است.»
و راهکارهایی دیگری نیز مانند دعا، توسل و در آخرت نیز شفاعت یاری گر انسان در این راه هستند.
و راه رسیدن به خدا (کمال مطلق) نیز نزدیک است و به قول سهراب سپهری،
و خدایی که در این نزدیکی است لای آن شب بوها، پای آن کاج بلند.
پاورقی:
1. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول. 1377، ج اول، ص 426، ح 1553.
2. شمس:8.
3. ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول ، 1376، ج اول، ص 204.
4. میزان الحکمه، همان، ج 2، ص 852، ح 2741.
5. همان، ج 7، ص 3512، ح 12057.
6. اخلاق در قرآن، همان، ج1، ص 195.
7. حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، مؤسسه فرهنگی آرایه، چاپ سوم، 1379، ج3، ص 727.
8. عنکبوت:69.
نظرات شما: نظر