تفسیر آیتالله مجتبی تهرانی از یک روایت امام حسن عسگری(ع)
مرحوم آیتالله آقا مجتبی تهرانی در یکی از درس های اخلاق خود به تفسیر روایتی از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در مورد زاهدترین، با ورعترین، عابدترین و با کوششترین مردم پرداخته بودند.
روی عن حسن بن علی العسکری علیه السلام قال: اَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، اَعْبَدُ النَّاسِ مَنْ اَقَامَ عَلَى الْفَرَائِضِ، اَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَکَ الْحَرَامَ، اَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ.
روایت از امام حسن عسگری صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند:
با ورع ترین مردم کسی است که وقتی به یک عمل وکاری رسید که نمی داند حرام است یا حلال، آن کار را انجام ندهد.
"اورع الناس من وقف عند الشبهة"؛ وقتی به یک عملی می رسی که شبهه ناک است، یعنی نمی دانی این کار باطل است یا صحیح، حرام است یا حلال، اینجا توقف کن! آن کار را انجام نده! با ورع ترین مردم این شخص است.
"اعبد الناس من اقام علی الفرائض"؛ عابدترین مردم کسی است که واجباتش را انجام بدهد.
واجباتش را اقامه کند. این عابدترین مردم است. خوب توجه کنید! اصلاً در آن نه مستحباتی دارد و نه چیز دیگری غیر از واجبات. هیچ چیز نیست.
کسی که فقط واجباتش را انجام دهد، از عابدترین مردم است. حالا بعضی خیال می کنند عابدترین مردم کسی است که شب تا به صبح بایستد و نماز بخواند. یا روزه مستحبی بگیرد.
نخیر . کسی که مقید باشد واجباتش را انجام دهد، این عابدترین مردم است.
"ازهد الناس من ترک الحرام"؛ زاهدترین مردم کسی است که مرتکب حرام نشود.
به این معنا که حرام را ترک کند. در باب زهد چون غالباً جنبه های مالی پیش می آید، فقط همین امور به ذهن آدم می آید.
یعنی معمولاً ما از زهد این را میفهمیم که انسان مقید باشد، مال حرام را ترک کند.
ما این فرد را زاهدترین مردم میدانیم. اما حضرت میفرماید: زاهدترین مردم از حرام خودداری میکند، چه مال باشد و چه غیر مال. یعنی مرتکب حرام نمیشود.
حضرت نفرمود که زاهدترین مردم آن کسی است که مثلاً نان خشک بخورد! اصلاً و ابداً.
یا مثلاً کسی است که زیرش فرش نیاندازد و روی مقوا بخوابد! زیر سرش بالش و متکا نگذارد و مثلاً آجر بگذارد!
مرحوم پدرم میفرمود: هیچ وقت از این ادا و اطوارها در نیاورید! این عین تعبیر پدرم بود که گفتم.
ایشان می فرمود: از این ادا اطوارها در نیاور! اینها کار شیطانی است. اینها کار الهی نیست. در این کارها خدا نیست. این حرف ایشان است. "
ازهد الناس من ترک الحرام"؛ کسی که کار حرام انجام ندهد، زاهدترین مردم است.
"اشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب"؛ ما در باب به اصطلاح طاعات و عبادات و امثال اینها میبینیم که این تعبیرات را میکنند که انسان باید کوشش کند و اجتهاد در اطاعت و عبادت داشته باشد؛
تعبیر "کوشش" و "اجتهاد" در باب طاعات و عبادات مطرح میشود. در روایات ما هم همینطور است.
حضرت عسکری علیه السلام در اینجا میفرمایند: میدانید سختکوشترین مردم از نظر کوشش کردن نسبت به اطاعات الهی و عبادات الهی، کیست؟
آن کسی است که مقید باشد، گناه نکند. گناه نکن! نه اینکه اشد الناس اجتهادا کسی است که روزها، روزه باشد و شبها هم تا به صبح بیدار باشد.
کسی که این کارها را شروع کند، خیلی سختکوش نیست. اینکه مقید باشی که گناه نکنی، خیلی سخت است.
اگر اینگونه باشی، تو را جزو افرادی می نویسند که کوشش زیاد برای اطاعت و عبادت خدا کردهای.
"اشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب"؛ یعنی گناه را ترک کن، تمام مستحبات پیشکش! با مستحبات کاری نداشته باش!
مکروهات خیلی مهم نیست. اصلاً این حرفها تا زمانی که تو آلوده به گناه هستی، مطرح نیست.
به تعبیر دیگر، میدانی از اول تا آخر روایت چه در می آید؟ اینکه کسی که مقید باشد به واجباتش عمل کرده و محرمات را ترک کند،
باورع ترین، عابدترین، زاهدترین و باکوشش ترین مردم در راه اطاعت الهی است.
بحارالانوارج75 ص373 – تحف العقول ص489
نظرات شما: نظر
شکی نیست که بیاحترامی به «گل سرسبد خلقت» و «منادی نیکی و رحمت» بسیار دردناک و آزاردهنده است و وجدان هر انسان باشرف و آزادهای را به درد میآورد اما از آنجا که طبق سنت پروردگار، تلاش برای خاموشکردن نور الهی، بینتیجه است و حتی موجب تقویت جبههی حق هم میشود[1] در قضیهی اهانت به ساحت قدسی پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآله) نیز، دشمنان -به اذن پروردگار- سبب خیر شدند و بصیرت مسلمانان را بیشتر کردند. نگاهی عمیق به سیر دشمنیهای قدرتهای استکباری دنیا نشان میدهد که انتشار کاریکاتورهای موهن، حلقهای از یک زنجیرهی طولانی است که در طول سالیان اخیر و بهمنظور در محاقبردن جریان اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله) طراحی شده است. جریان خبیث صهیونیستی-استکباریِ حاکم بر مراکز ثروت و قدرت در دنیا، پس از آنکه از نابودکردن و محوکردن اصل اسلام، مأیوس شدند شیوه و استراتژی جدیدی را در پیش گرفتند تا بتوانند با ایجاد انحراف در اسلام اصیل، اسلامی را به دنیا معرفی کنند که سرشار از خشونت و جهالت و نسبت به مقدسات اسلامی، بیغیرت است.
خط ترسیمشده برای رسیدن به چنین هدف خطرناکی، کاملا قابل مشاهده است. قدرتهای استکباری، تلاش کردند تا با گماردن دستنشاندههای خود در رأس کشورهای اسلامی، به دست این افراد بظاهر مسلمان، سیاستهای مکرآلود خود را اجرا کنند. اینکه حاکمان برخی کشورهای بزرگ اسلامی مثل عربستان و مصر، نسبت به سرنوشت همکیشان خود در فلسطین و سوریه، هیچ احساس ناراحتی نکنند و حتی دربرابر کشتار روزانهی آنها به دست اسراییل، حاضر به یک موضعگیری هم نشوند، یکی از همان قسمتهای «خطّ» یادشده است که دقیقاً در جهت ترویج اسلام «رفاهزده و بدون حساسیت» حرکت میکند.
این خط، همان خطی است که برای تخریب وجههی اسلام، یک قلمبدست حقیر و فرومایه به نام «رشدی» را مأمور اهانتهای شرمآور به اسلام میکند و همین نویسندهی هتاک، توسط ملکهی انگلیس به دریافت لقب شوالیه، مفتخر میشود! همین جریان است که یک روز طالبان را تولید و تقویت میکند تا در سایهی سبکمغزیهای آنان، چهرهی اسلام را در دنیا مخدوش کند! در همین راستا همچنین حادثهی یازده سپتامبر را طراحی کردند تا مسلمانان را عامل اصلی این حرکت، معرفی نماید و برای دفع این خطر خیالی و خودساخته، به عراق و افغانستان حمله کرده و آن فجایع و غارتها را رقم زدند. این خط، همان خطی است که داعش را به اسم اسلام، حمایت و معرفی میکند تا نسخهی جدیدی از مسلمانان و حکومت اسلامی را در معرض دید جهانیان بگذارد و در سایهی تبلیغات رسانهای خود، اعمال وحشیانهی داعشیان را به اسلام و آموزههای اسلامی، نسبت دهد. و بالاخره در جدیدترین مورد از این اقدامات رذیلانه، مجلهی هتاک فرانسوی، به انتشار کاریکاتورهای موهن میپردازد.
آنچه که مسلمانان باید به عنوان عبرت و بصیرت، به آن توجه کنند نوع برخورد سردمداران کشورهای استکباری است. درحالیکه در این کشورها، حتی تشکیک و طرح سوال از برخی موضوعات مثل «هولوکاست»، سبب توبیخ و مجازات زندان میشود اما درقبال اهانت آشکار به مقدسترین اعتقاداتِ بیش از یک میلیارد مسلمانان، نه تنها برخوردی صورت نمیگیرد بلکه دولتهایی مثل آمریکا و انگلیس، سریعاً و صریحاً حمایت مطلق خود را بیان میکنند و نخستوزیر فرانسه، همان کاریکاتور را در مقابل دوربینهای خبرنگاران میگیرد تا به شکلی عریان و صریح، اسلام ستیزی خود را ابراز کند. عجیب و جالب اینجاست که در سال 2009، «موریس سینِ» یکی از کاریکاتوریستهای معروف همین نشریهی هتاک فرانسوی، به دلیل کشیدن کاریکاتور پسر سارکوزی -رییسجمهور وقت فرانسه- اخراج شد![2]
در چنین شرایطی است که مسلمانان دنیا خیلی راحت میتوانند دشمنان واقعی خود را بشناسند و به حکم قرآن، به تنظیم روابط خود با آنان بپردازند.[3] بیداری و بصیرت بیش از یک میلیارد مسلمان، بهطور قطع و یقین میتواند تکلیف هتاکان و حامیان آنها را مشخص کند. فقط برای پرهیز در اشتباه محاسباتی، باید توجه کرد که اینها حلقههای بههمپیوستهی یک زنجیر و مراحل مختلف یک توطئه است؛ بله! این «خط»، همان «خط» است.
پاورقی:
1- «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»(صف/8) مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا- گر چه کافران را خوش نیاید- نور خود را کامل خواهد کرد
2- اخراج بهخاطر بهخاطر توهین به پسر یهودی سارکوزی
3- (آلعمران/28)، (توبه/16)، (ممتحنه/9-8)، (نساء/141) و ...
نظرات شما: نظر
حکم شرعی توهین به پیامبر عظیم الشان
از دید گاه فقهای شیعه کسیکه به پیامبر اسلام یا ائمه اطهار صلوات الله علیهم توهین کند حق حیات ندارد.
شخصیت گرامی رسول خدا به گونه ای نیست که هر بی سر و پایی که از راه رسید بتواند ناسزا بگوید.
البته این لئیمان سابقه ای دیرینه دارند کما اینکه در زمان خود آن حضرت هم ایشان را مورد استهزاء قرار میدادند. قرآن کریم میفرماید: « وَ ما یَأْتیهِمْ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ هیچ پیامبرى به سوى آنها نمى آمد مگر اینکه او را مسخره مى کردند» [زخرف7]
به قول ملای رومی در مثنوی:
نیکوان رفتند و سنتها بماند
و ز لئیمان ظلم و لعنت ها بماند
رگ رگست این آب شیرین و آب شور
در خلایق میرود تا نفخ صور
صبغة الله نام آن رنگ لطیف
لعنة الله بوی این رنگ کثیف
آنچ از دریا به دریا میرود
از همانجا کامد آنجا میرود
این حق و باطل مساله ی تازه ای نیست و تا پایان جهان هم ادامه خواهد داشت، اما باطل در برابرحق هر روز به چهره ای خود را می آراید، و این رفتارهای سخیف نشان از آن ذات خبیث دارد.
اما حکم شرعی توهین کننده ی به پیامبراسلام وائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین؛
امام خمینی در تحریر الوسیله می فرماید: کسى که به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله (العیاذ بالله ) ناسزا بگوید بر شنونده کشتن او واجب است،
مگر آنکه بر جان یا عرض (ناموس) خود و یا بر جان مومنى یا عرض او بترسد که با چنین ترسى نه تنها واجب نیست که جائز هم نیست ، و اگر خطر جان و عرض در بین نباشد بلکه بر مال معتنا به (قابل توجه) خودش یا برادر دینی اش ترس داشته باشد ترک قتل او جائز است و کشتن او موقوف بر اذن امام علیه السلام و یا نائب او نیست،
در ناسزا شنیدن بر بعضى از ائمه علیهم السلام نیز حکم همین است و در اینکه صدیقه طاهره فاطمه سلام الله علیها ملحق به آن حضرات باشد وجهى است، بلکه اگر ناسزاى به آنحضرت به ناسزاى پیغمبر صلوات الله علیه برگشت کند بدون اشکال کشتن او واجب است .[1]
و به عنوان نمونه از دیگر فقهاء آیت الله مظاهری میفرماید: اگر کسى ادّعاى نبوّت و پیامبرى کند یا به پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله و سلم یا یکى از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگرى بترسد.[2]
بنابراین هتاکان باید بدانند که با این کارها گور خودشان را می کنند.« َلهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ». [مائده33]
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
پی نوشت
[1] ترجمه تحریر الوسیله موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی ج2 ص507
[2] رساله آیت الله مظاهری مسئله 2330
نظرات شما: نظر
توطئهای شیطانی از دشمنان اسلام
خداوند متعال برای هدایت انسانها و تعلیم راه و روش درست زیستن به آنان، در همه دوران، سفیرانی را از جانب خویش فرستاد، تا بشریت را از گمراهی نجات دهند و به سعادت و خوشبختی برسانند. آنان نیز یکی پس از دیگری آمدند و با تحمل سختیها و مشکلات طاقتفرسا به انجام وظیفه خود و هدایت مردم پرداختند.
با آمدن حضرت عیسی(علیهالسلام) دین مسیحیت به مردم دنیا عرضه شد و آنان موظف بودند این دین را پذیرفته و از حضرت مسیح تبعیت کنند، اما آنان پس از مدتی کوتاه، سر به طغیان نهادند و دین مسیح را به انحراف کشیده و تحریف کردند و با این کار، دوران ظلمت و تباهی بر بشر آغاز شد؛ در این دوران که به دوران «فترت رسل» معروف است، مردم دنیا در گمراهی و خرافات و اوهام زندگی میکردند.[1]
بعد از گذشت حدود 600 سال گمراهی و ضلالت، خداوند متعال بر بشریت منت نهاد و آخرین سفیر خود و اشرف مخلوفات یعنی پیامبر عظیمالشان اسلام حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) را برای هدایت و نجات بشریت از گمراهی و اوهام و خرافات، فرستاد تا به وسیله او کاملترین دین و عالیترین دستورات خود را به بشر عرضه کند.
آری پیامبری از جنس خود بشر، ولی عالیتر از هر مَلَکی آمد تا به وسیله او، انسان بتواند پرواز کند و مسیر هدایت و سعادت را در پیش گیرد و از اوهام و خرافات و تباهیها نجات یابد، پیامبری که در اخلاق و رفتار و مهربانی سرآمد تمام خلایق بود و بزرگی او به حدی بود که مورد تمجید قرآن قرار گرفت و خداوند متعال از او تعریف کرد و فرمود: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ [قلم/4] و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى».
معنویت او به حدی بود که به معراج رفت و نزدیکترین مقام به خداوند متعال را به دست آورد؛ قرآن در این رابطه نیز میفرماید: «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى، فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى، فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى (نجم-8-10): سپس نزدیک و نزدیکتر شد، تا آنکه فاصله او به اندازه دو کمان یا کمتر بود، در اینجا خداوند آنچه را وحى کردنى بود به بندهاش وحى نمود». این تعبیر راجع به هیچ پیامبری وجود ندارد و مختص به مقام پیامبر عضیم الشان(صلیاللهعلیهوآله) میباشد.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز مانند پدری دلسوز به هدایت و تربیت انسانها پرداخت و در این راه چنان تلاش میکرد که هیچ پدری برای فرزند خود چنین تلاش نمیکند، حضرت آنقدر نسبت به مومنین و هدایت آنها علاقه داشت و تلاش میکرد که مورد تمجید خداوند متعال قرار گرفت، قرآن در این رابطه نیز میفرماید: «َقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ [توبه/128] رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است، و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است».
این تلاشهای بیدریغ او باعث شد جامعه عرب به ایشان روی آورده و با جان و دل سخن او را اطاعت کنند و بعد از مدت کوتاهی به جامعه مترقی و مومن مبدل شود که اصول انسانی و ارزشهای والای معنوی را سر لوحه خود قرار داد و ملاک و ارزش انسانها تقوای الهی شد. این ندای آسمانی در طول تاریخ به گوش هر انسانی رسید، او را نیز مبهوت خود ساخت و شیفته پیام خود گردانید.
در زمان کنونی نیز با رسیدن ندای اسلام به گوش جهانیان، دسته دسته از مردم دنیا به اسلام روی آورده و مسلمان شده و پیرو آیین این مرد آسمانی میشوند؛ و به گزراش خبرگزاریهای خود اروپا، بیشترین نامگذاری در سال اخیر، نام مبارک «محمد» بوده است که گویای رشد و ترقی اسلام و رویآوردن مردم دنیا به آیین اسلام است.
در این میان شیطان نیز بیکار نبوده و جنود خود را تجهیز کرده و به جنگ نور آمده است و تمام تلاش خود را به کار گرفته است که از مسلمان شدن مردم جلوگیری کرده و با خود به آتش جهنم ببرد؛ لذا سپاهیان خود را در تمام دنیا جمع کرد و با القا تفکرات خود به آنان، آنها را به جنگ با نور و هدایت و نبی مکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) فرستاده است.
دشمنان اسلام به هرکاری و هر جنایتی دست زندند که مردم را از اسلام درو کنند و از پیشرفت اسلام در میان مردم جلوگیری کنند، برای اینکار در زمانهای مختلف، کارهای زیادی انجام دادند و در سالهای اخیر تئوری اسلامهراسی و اسلامگریزی را در پیش گرفتند.
آنان برای اینکار ابتدا با ساخت چند فیلم موثر، تلاش کردند مسلمان را یک تروریست جلوه دادند، زمانیکه این کار به سرانجام نرسید و میل مردم به اسلام زیادتر شد و پرفروشترین کتاب سال «قرآن کریم» نام گرفت؛ عملا وارد میدان شده و حتی به مردم بیدفاع کشور خود نیز رحم نکردند و با بمگذاری در کشور خود و قربانی کردن عدهای بیگناه در سرزمینهای خود، و تمام کردن این کار به نام اسلام، تلاش کردند مسلمانان را خشن و تروریست جلوه دهند.
این سناریو با بمگذاری در دو برج دوقلوی آمریکا در 11 سپتامبر رقم خورد، کم کم این سناریو به کشورهای اروپایی کشیده شد و بمگذاری در مترو و مکانهای عمومی شدت گرفت و مردم بیگناه و بیدفاع را به خاک و خون کشیدن، و با دستگیری چند نفر خود فروخته و مزدور، که خود را مسلمان جلوه دادند، تمام این انفجارها و ترورها به نام اسلام تمام شد.
همه این جنایات و کشتارهای مردم بیگناه، به این خاطر بود که اسلام را خشن، تروریست، آدمکش و مخالف با حقوق بشر معرفی کنند و با اینکار، موج جدید اسلامهراسی را در بین مردم ایجاد کرده و از پیشرفت اسلام در بین مردم جلوگیری کنند.
آخرین تیر دشمنان و جنود شیطان نیز این بود که گروهی را با تفکرات شیطانی تربیت کرده و با نام اسلام و مسلمان در سرزمینهای اسلامی، تشکیل دهد که آنها با انجام کارهای وحشیانه و به دور از انسانیت، رعب و وحشتی در دل مردم ایجاد کنند و با این کار موج سوم اسلامهراسی را ایجاد کرده و مردم دینا را با خود همراه کنند و از اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله) دور کنند؛ برای اینکار گروه تروریستی «داعش» را ایجاد کردند تا با انجام جنایات وحشتناک که هیچ حیوانی آنها را انجام نمیدهد، رعب و وحشتی در دل مردم دنیا به وجود آوردند.
اما با این همه تلاش و زحمت و هیاهو باز نتوانستند به اهداف شوم خود دست پیدا کنند و از پیشرفت اسلا در بین مردم جلوگیری کنند، و به حمد الله روز به روز بر جمعیت مسلمان دنیا افزروده شده و به زودی کل اورپا را فتح خواهد کرد.
آنان با اینکار هرگز به هدف خود نمیرسند و تنها باعث شدهاند ندای اسلام بیشتر به گوش مردم دنیا برسد و اقراد بیشتری به اسلام روی آورده و از پیروان آیین ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله) شوند.
به امید روزی که اسلام، کل دنیا را فرا گیرد.
------------------------------------------
پینوشت:
[1]. علامه عسگری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ج3، ص255.
نظرات شما: نظر
پیامبر رحمت و مهربانی از نگاه قرآن
رهروان ولایت ـ از اتهامات بزرگ که در طول تاریخ به ویژه در سالهای اخیر، از سوی معاندان و جاهلان نسبت به پیغمبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) روا داشته شده، این است که آن حضرت را، پیامبر خشونت و خونریزی معرفی میکنند.
اهانت روزنامهای همچون «شارلی ابدو» به ساحت مقدس پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) جزو همین پروژه تخریب است که سعی دارند چهره انبیاء الهی به ویژه پبامبر عظیمالشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله) را به گونهای خشونت طلب معرفی کنند تا بشریت را از دین و اسلام دور کنند.
البته این جریان، گاهی با تروریست و خشن نشاندادن مسلمانان، و گاهی با اتهام خشونت طلبی به افراد معنوی و جریانات دینی و گاهی نیز با حمله به برخی از احکام اسلام مانند حدود و قصاص و... بدنبال اهداف شوم خود است.
با نگاهی گذرا به فرآن کریم در مییابیم که این کتاب آسمانی و الهی، بارها از اخلاق کریمانه و رحمت و رافت نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نام میبرد و حضرت را به خاطر وجود این صفت عظیم در او میستاید؛ ما برای نمونه به چند آیه از این آیات اشاره میکنیم:
1. در عصر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) عدهای حضرت را مورد اذیت و آزار قرار میدادند، ولی قرآن به مهمترین ویژگی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) یعنی رحمت او اشاره میکند که باعث شد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بتواند در برابر اینگونه اذیت و آزارها از خود صبوری نشان دهد، قرآن میفرماید: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ[توبه/ 61] از آنها کسانى هستند که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را آزار مىدهند، و مىگویند او خوشباور و گوشى است!، بگو خوشباور بودن او به نفع شماست (ولى بدانید) او ایمان به خدا دارد و (تنها) مومنان را تصدیق مىکند، و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آوردهاند».
2. «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ[آل عمران/ 159] از ناحیه رحمت خداست که تو با مردم نرمخو هستی، اگر خشن و سختدل بودی، مردم از گرد تو پراکنده میشدند».
3. «وَ مَا أرسَلنَاکَ إلّا رَحمَةً لِلعالمِین[انبیاء/107] (ای پیامبر) ما تو را فرستادیم تا رحمتى بر اهل عالم باشی».
4. «وَ انَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظیم[قلم/4] براستی تو دارای اخلاق عظیم و برجستهای هستی».
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه شریفه نوشته است: «کلمه خُلق به معنای ملکه نفسانی است، و افعال بدنی مطابق اقتضای آن ملکه به آسانی از آدمی سر میزند، حال چه اینکه آن ملکه از فضائل باشد، مانند عفت و شجاعت و امثال آن، و چه از رذائل، مانند حرص و ترس و امثال آن، ولی اگر مطلق ذکر شود، فضیلت و خلق نیکو از آن فهمیده میشود. این آیه شریفه هر چند به خودی خود حُسن خلق پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را میستاید و آن را بزرگ میشمارد، لکن با در نظر گرفتن سیاق آیه، به اخلاق اجتماعی نظر دارد، اخلاقی که مربوط به معاشرت است، از قبیل استواری بر حق، صبر در مقابل آزار مردم، اشتباعدت مردم و عفو و اغماض از آنان، سخاوت، مدارا، تواضع و امثال اینها».[1] ایشان در جای دیگری مینویسد: «آنچه باعث ممتاز شدن پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در بین مردم، حتی غیرمسلمین شد، رفتارهای کریمانه او، صفات پسندیده و سجایای اخلاقی او بود».[2]
5. «لَقَدْ جَاءَکمْ رَسولٌ مِّنْ أَنفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ[توبه/128] رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است».
بنابراین، این خلق و خوی بینظیر و کریمانه و خوشرویی وصفناپذیر پیامبر رحمت و مهربانی(صلیاللهعلیهوآله) بود که باعث شد، مردم بلاد مختلف به او روی آورده و محبت او را در دل جا دهند و به دین او تمایل پیدا کرده و پیرو آیین او گردند و قرآن کریم نیز این اخلاق نیکوی او را ستوده و مورد تمجید قرار میدهد.
-----------------------------------
پینوشت:
[1]. تفسیر المیزان، ج19، ص619.
[2]. همان، ص931.
نظرات شما: نظر