سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! صداها فرو نشست و جنبش ها آرام گرفت و هر دوستی، با محبوب خود خلوت کرد . من نیز با تو خلوت کرده ام . تو محبوب منی . پس خلوت امشب مرا با خود، [سبب] رهایی از دوزخْ قرار ده . [امام صادق علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 

 

 

حدیث معراج

 

محقق اردبیلى درباره پیدایش صوفیه مى‏نویسد: به نقل از شیعه وسنى، اولین کسى را که صوفى نامیدند «ابوهاشم کوفى‏» بود، چون‏او مانند رهبانان جامه‏هاى پشمینه درشت مى‏پوشید. آن ملعون مثل‏نصارى قائل به حلول و اتحاد بود.  و در کتاب اصول الدیانات‏آمده است که او در ظاهر اموى و جبرى بود و در باطن ملحد ودهرى. هدف او نابودى دین اسلام بود. از ائمه معصومین علیهم‏السلام چند حدیث در طعن او وارد شده است. پیروان او را چون صوف‏«لباس پشمى‏» مى‏پوشیدند، صوفیه گفته‏اند

شاید منظور محقق اردبیلى این است که اولین کسى که در اسلام‏«صوفى‏» نامیده شد، ابوهاشم کوفى بود و الا به گفته سیدجزایرى(ره) این کلمه نخست‏برگروهى از حکماى کج اندیش و منحرف‏اطلاق مى‏شد، سپس برگروهى از زنادقه و بى‏دینان هندو و براهمه‏استعمال شد و پس از اسلام برگروهى از کژاندیشان مثل حسن بصرى،سفیان ثورى و ابوهاشم کوفى و همقطارانشان که از نظر فکر واندیشه در مقابل اهل‏بیت عصمت و طهارت فرار گرفته بودند، اطلاق‏شد.

امام صادق(ع) در برابر انحراف فرهنگى صوفیه موضع گرفت و نخست‏به هدایت و راهنمایى رهبران آنها پرداخت. اما چون آنان برعقایدانحرافى خود اصرار مى‏ورزیدند. حضرت به ناچار وارد مرحله‏شدیدترى شد و دست‏به افشاگرى چهره‏هاى خبیث آنها زد.

سفیان ثورى و گروهى از زاهد نمایان نزد امام صادق(ع) آمدند واز لباس امام اشکال گرفتند. سفیان به آن حضرت گفت:

«ان هذا لیس من لباسک‏»; راستى که این جامه شما نیست. امام‏صادق(ع) فرمود: بشنو و به دل سپار آن‏چه را به تو مى‏گویم که خیردنیا و آخرت همین است; اگر بر سنت و حق بمیرى و بر عقیده بدعت‏وناحق نمیرى، من به تو خبر مى‏دهم که رسول خدا(ص) در دوران تنگى‏وسختى بود، و هرگاه دنیا اقبال کند سزاوارترین افراد براى‏استفاده از نعمت‏ها نیکانند نه بدکاران، مومنانند نه منافقان،مسلمانانند نه کفار. اى ثورى! چرا انکار کردى و ناروا شمردى؟من با این وضعى که مى‏بینى از روزى که خردمند شدم، شامى بر من‏نگذشته است که در مالم حقى باشد که خدا به من فرموده باشد آن‏را در مصرفى برسانم; جز آن که بدان مصرفش رساندم.

برخى زهد فروشان از پاسخ آن حضرت به سفیان پندگرفته، گفتند: راستى این رفیق ما از سخن شما آزرده شد، زبانش بند آمد و دلیلى‏به نظرش نیامد.حضرت به آنها فرمود: شما دلیل‏هاى خود رابیاورید. آنها گفتند: دلیل ما از قرآن است. امام صادق(ع)فرمود: آن را حاضر کنید که از هر چیزى به پیروى و عمل سزاوارتراست. گفتند: خداى تبارک و تعالى در مقام توصیف یاران پیامبر(ص)فرمود: دیگران را برخود مقدم مى‏دارند، گرچه نیازمند باشند. هرکه از بخل نفس خود محفوظ بماند جزو رستگاران است.

نیز خداوند فرمود: غذاى خود را با این که به آن علاقه و نیازدارند، به مسکین و یتیم و اسیر مى‏دهند. ما به همین دو آیه‏اکتفا مى‏کنیم.

مردى از حاضران مجلس به آنان گفت: ما شما را ندیده‏ایم که ازخوراک خوب دورى کنید. با این حال به مردم فرمان مى‏دهید که ازمال خود دست‏بکشند تا شما از آن بهره‏مند شوید!

امام صادق(ع) فرمود: آن چه سودى ندارد، وانهید. آیا ناسخ ومنسوخ و محکم و متشابه قرآن را مى‏دانید؟ هرکه گمراه شده، ازاینجا گمراه شده و هرکه از این امت هلاک شده، از این راه هلاک‏شده است. در پاسخ گفتند: بعضى را نمى‏دانیم و همه آن رامى‏دانیم. آن حضرت فرمود: به خاطر این نادانى است که گرفتارشدید. احادیث رسول خدا(ص) نیز چنین هستند. (ناسخ و منسوخ ومحکم و متشابه دارند.) اما انفاقى که در آیه فوق آمده است،براى مسلمانان آن عصر مباح بود، آنان به خاطر آن پاداش‏مى‏بردند. ولى آن چه که آنها عمل مى‏کردند، به امر خدا نسخ شده‏است، تا مایه زیان مسلمانانى که افراد ناتوان، کودک و پیران ازکار افتاده و سالخورده در خانواده خود دارند که گرسنگى رانمى‏توانند تحمل کنند، نشود. بدین خاطر رسول خدا(ص) فرمود: اگرکسى مى‏خواهد مقدارى خرما یا پنج قرص نان یا چند دینار یا چنددرهم را به مصرف خیر برساند بهتر این است که آن‏ها را به مصرف‏پدر و مادر خود برساند و در درجه دوم براى خود و عیالش صرف کندو در درجه سوم به خویشاوندان وبرادران مومنش و در درجه چهارم‏به هسمایه‏هاى مستمندش و در درجه پنجم درراه خدا و جهاد که اجرش‏از همه کمتر است، به مصرف برساند.

 

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 90/12/3 ::: ساعت 4:40 عصر :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر

    انسان اگر به تمام نعمت های مادی حق، و به همه نعمت های معنوی حضرت رب العزة بیندیشد، و با دقت و تامل بنگرد می یابد که رحمت رحیمیه پروردگار، و فیض عام و خاص خدای مهربان ظاهر و باطن، و غیب و شهود، و ملک و ملکوت، و همه شئون او را فراگرفته، و سعه رحمت دوست او را در خود فروپوشانده، و وی را آن چنان مورد مهر و محبت خود قرار داده، که موجودی از موجودات حتی فرشته مقرب را این گونه مورد عنایت و لطف و رافت و کرم و رحمت قرار نداده! !

    آن وقت است که با چراغ معرفت، قدم عشق در جاده تکلیف می گذارد، و با کمک ایمان برای رسیدن به لقاء دوست حرکت می کند، و لحظه ای از بندگی حق و خدمت به خلق دریغ نمی ورزد، و با تمام سلول های وجودش و رگ و پی و اعضا و جوارحش، و دل شیدا و عاشقش، و جان واله و حیرانش، و زبان گویایش، و درون باحالش، و سینه سوزانش، و پوست و گوشت و استخوانش، و همه هستی اش خاضعانه و خاشعانه، روزانه و شبانه در پیشگاه محبوب ازلی و ابدی به عنوان توسل و تمسک به رحمت سرمدی عرضه می دارد:

    ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

    نروم جز به همان ره که توام راهنمایی

    بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

    بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

    همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

    همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

    تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

    تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

    نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

    نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایی

    همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

    همه نوری و سروری همه جودی و سخایی

    لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 90/12/3 ::: ساعت 4:36 عصر :::   توسط قاسم 
    نظرات شما: نظر
    <      1   2   3      
    داغ کن - کلوب دات کام